فواد افراسیابی
فواد افراسیابی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

این 3 کار را در زندگی نکن! براساس کتاب در باب حکمت زندگی اثر آرتور شوپنهاور

کم پیش میاد آدم‌ها برن سراغ مطالعه آثار پیچیده فلسفی. اما جالبه که این‌ روزها یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در سایت‌های فروش کتاب و حتی شهر کتاب‌ها، اثری‌ست از فیلسوف آلمانی «آرتور شوپنهاور» با عنوان «در باب حکمت زندگی».

شوپنهاور  کتاب«در باب حکمت زندگی» رو نه برای فیلسوفان و نه علاقه‌مندان به فلسفه بلکه برای تمام انسان‌ها و یا به‌قول خودش «جانداران دو پا» نوشته. از همون اول کتاب هم سنگ‌هاش رو با مخاطبش وامی‌کنه و می‌گه:


«این جهان هنگامی که ترکش می‌گوییم، همان‌قدر احمقانه و همان‌قدر پلید است که آن را به‌هنگام ورود یافتیم.»


شوپنهاور می‌گه زندگی هیچوقت چیز دلچسبی نبوده و از این به بعدم نیست. در این کتابم قرار نیست بهمون امید بده، یا بگه یه روزی همه‌چی درست می‌شه. رویا فروشی نمی‌کنه اما یه سری نکته بهمون می‌گه تا شاید کمتر رنج ببریم، تا شاید زیر چرخ‌دنده‌های روزگار کمتر دردمون بگیره.
شوپنهاور باور داره که مطمئن‌ترین راه برای اینکه شوربخت نشیم اینه که نخوایم خیلی خوشبخت باشیم.

من با یه سری از نکاتی که شوپنهاور در طول 274 صفحه کتاب می‌گه، موافقم با یه سری هم مخالفم. اما دلم می‌خواد سه تا از این نکات رو که برای خودم جالب‌تر بودن در ادامه این یادداشت بیارم:

1.      گرفتار چرخه میل‌وملال نشو!
شوپنهاور معتقده، بسیاری از انسان‌های عادی در زندگی گرفتار یک چرخه می‌شن و این چرخه در نهایت از پا درشون میاره. در یک طرف این چرخه (رنج روحی، رنج جسمی و نیاز) قرار داره. انگیزه رهایی و خلاصی از شر این عوامل، آدم‌ها را وادار به تلاش کردن، می‌کنه.
آدم‌ها انقدر تلاش می‌کنند تا به فراغت برسن. اما بعد از مدت کوتاهی که به فراغت رسیدن دچار (ملال و بی‌حوصلگی) می‌شن و این‌جا طرف دیگه این چرخه ساخته می‌شه. پس برای فرار کردن از خلاء ملال و کسالت دست به هر کاری می‌زنن تا به یک میل تازه به یک نیاز تازه یا به عبارت دیگه به طرف اول این چرخه برگردنن.
و این دور باطل تا ابد تکرار می‌شه.

حرف‌های شوپنهاور درباره چرخه میل‌وملال انقدر عینی و ملموسه که فکر نمی‌کنم نیاز به شرح و بسط بیشتر داشته باشه. همه ما کلی مثال ازش تو ذهنمون داریم. راهکار چیه؟ شوپنهاور می‌گه واقعیت اینه که تنها چیزی که می‌تونه تسلی‌بخش انسان باشه تلاش در راه شناخت بیشتر خودش و جهان پیرامونشه. البته یه راه‌حل تستی هم داره که این مسیر طولانی رو کوتاه می‌کنه و اون هم چیزی نیست جز هنر.

2.      غیر از آنچه هستی، روی چیزی حساب نکن!
شوپنهاور می‌گه همه آدم‌ها سه مشخصه اصلی دارند:
1.      آنچه هستیم: یعنی شخصیت آدمی
2.      آنچه داریم: یعنی مالکیت و دارایی.
3.      آنچه می‌نماییم: در نظر دیگران چه هستیم.
به اعتقاد این فیلسوف، آدم عاقل تمام وقت و انرژیش رو صرف «آنچه هست» می‌کنه:

امتیازات واقعی شخص، چون بزرگی روح یا خوش‌قلبی در مقایسه با امتیازاتی چون مقام، اصل و نسب، ثروت و ...، مانند تفاوت پادشاه واقعی و هنرپیشه‌ای است که در صحنه نمایش نقش پادشاه را ایفا می‌کند.

نباید این نکته رو هم فراموش کنیم که «آنچه هستیم» و شخصیت ما بر پایه اون ساخته شده همیشگیه و مثل دو مشخصه دیگه یعنی «آنچه داریم» و «آنچه می‌نماییم» دستخوش سرنوشت نیست و کسی هم نمی‌تونه اون‌ رو از ما بگیره.

3.  متوقف نشو!
ارسطو، فیلسوف معروف یونانی می‌گه:«زندگی عبارت از حرکت است.» همان‌طور که زندگی جسمی ما فقط در اثر حرکت ادامه پیدا می‌کنه، زندگی درونی و ذهنی ما هم مشغولیت مداوم لازم داره. به‌قول ویلیام فاکنر، ما برای زندگی نیاز به «عرق‌ریزان روح» علاوه بر عرق‌ریزان جسم داریم.

این یادداشت رو با نقل قولی که در آغاز کتاب در باب حکمت زندگی بود، به پایان می‌برم:

خوشبختی به آسانی دست‌یافتنی نیست: یافتن آن در درون خود دشوار است و در جای دیگر ناممکن. (شامفور)



امیدوارم از مطالعه این یادداشت لذت برده باشید.

اگر به جهان شعر و ادبیات علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنم پادکست مجله نهان رو در کست‌باکس بشنوید.

فواد افراسیابی


آرتور شوپنهاورفلسفهکتابزندگینویسندگی
شاعر، تبلیغ‌نویس و نویسندۀ محتوای خلاق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید