ویرگول
ورودثبت نام
فواد افراسیابی
فواد افراسیابیشاعر، تبلیغ‌نویس و نویسندۀ محتوای خلاق
فواد افراسیابی
فواد افراسیابی
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

جستار شخصی چیست؟ | تاثیر جستار شخصی بر زندگی شخصی من!

جستار شخصی و تاثیر آن بر زندگی شخصی من!
جستار شخصی و تاثیر آن بر زندگی شخصی من!

در یک کلام: جستار چیه؟

در یک نگاه کلی، «ادبیات» به دو بخش «شعر» و «نثر» تقسیم می‌شه؛
خودِ نثر هم به دو گروه تقسیم می‌شه: 1. داستان‌ها (Fiction) 2. ناداستان‌ها (Non-fiction). «جستار» هم مثل «سفرنامه»، «مقاله»، «زندگی‌نامه» و... زیر سایۀ ناداستان‌ها قرار می‌گیره.

جستارنویس تلاش می‌کنه تا موضع شخصی خودش رو در برابر یک موضوع مشخص کنه. این موضوع می‌تونه یک اتفاق ساده باشه یا یک مفهوم عمیق و پیچیده. جستارنویس به ما نشون می‌ده که اون موضوع کجای ذهنش خونه کرده و چطور احساسات و عواطفش رو قلقلک داده.

فرق جستار شخصی با سایر نوشته‌ها: نویسنده‌ش پیژامه‌پوشه!

یادمه ترم اول کلاس «رقص با ایده» با کتاب «سنگی بر گوری» اثر «جلال آل‌احمد» شروع شد. موقع بررسی این کتاب یکی از دوستانم گفت: «همیشه توی ذهن من جلال آل‌احمد، کت‌شلوار به تن داشت؛ اما اینجا انگار پیژامه پوشیده.» من از بچه‌ها پرسیدم: «کدومش دوست‌داشتنی‌تره؟! جلال کت‌وشلوارپوش یا جلال پیژامه‌پوش؟!» و منتظر بودم تا همه متفق‌القول بگن: «معلومه! جلال کت‌وشلوارپوش»؛ اما پاسخ دوستانم متفاوت با پیش‌بینی من بود.

شاید این اولین نشونۀ تغییر در من بود. اینکه فهمیدم وقتی خودت باشی با تمام زخم‌ها و ضعف‌هات، دوست‌داشتنی‌تری. جستارنویس شخصی هم باید خودِ خودش باشه. اگه بخواد پنهان‌کاری کنه سریع لو می‌ره. این اولین سختی جستارنویسی برای من بود؛ شجاعت خود بودن!

یادداشت همسایه: دو ویژگی مهم که نویسنده‌های بزرگ دارند!

یک بار، توی یکی از جستارها خوندم: «احساس می‌کنم توی تمام جمع‌ها نامرئی هستم؛ یک حاضرِغایب. حتی اگه یک روز نباشم، هیچ‌کس متوجه جای خالیم نمی‌شه.» و این دقیقاً همون احساسی بود که من در تمام این بیست‌وچندسال زندگیم داشتم. اون موقع بود که فهمیدم چه چیزی مواجهۀ من رو با جستار رو دلپذیر کرده؛ توی جهانی که مدام این حس رو بهت می‌ده که تو عقب موندی، نرسیدی، باختی، از دست دادی و... جستار بهت می‌گه: ببین من هم شبیه توام. من هم زخم‌های تو رو دارم. جهان سنگ‌دلانه و با غرور بهت می‌گه من رو به جلو در حرکتم و اگه با من نباشی، زیر چرخ‌هام له می‌شی؛ اما جستار هم‌دله؛ بهت می‌گه تو توی این جهان شلوغ تنها نیستی.

این بزرگ‌ترین کاریه که جستار شخصی با ما می‌کنه. به ما نشون می‌ده که جستارنویس هم از همون چیزهایی می‌ترسه که ما می‌ترسیم، با همون چیزهایی گریه می‌کنه که شونه‌های ما به‌خاطرش لرزیده و دقیقاً همون غم‌هایی رو تجربه کرده که ما براش بغض کردیم.
ما توی جستار بار سنگین روی شونه‌هامون رو با دیگران تقسیم می‌کنیم.

یادداشت همسایه: تجربه‌ای شخصی از زندگی در جهان امروز با اشاره‌ای به کتاب تجربۀ مدرنیته اثر مارشال برمن

تجربه شخصی: تاثیر جستار روی زندگیم!

لازمۀ نوشتن یک جستار خوب، دسترسی به گنجینۀ درونمونه. دسترسی به لحظه‌های تلخ‌وشیرینی که یه گوشه از قلبمون انبار کردیم. جستارنویسی ما رو شفاف می‌کنه، ما رو شجاع می‌کنه. وقتی همه دارند «روتین‌ پرزرق‌وبرقشون» و «موفقیت‌های چشمگیرشون» رو تو بوق‌وکرنا می‌کنند، جستار به تو کمک می‌کنه تا با صدای بلند به ترس‌ها و زخم‌هات اعتراف کنی. بگی که تنهایی و از تنهایی متنفری؛ بگی که هنوز زخم یک سوگ عمیق روی روحت سنگینی می‌کنه؛ بگی حس می‌کنی از جهان جا موندی و...

وقتی من تونستم این مقاوت رو بشکنم و به زخم‌هام اعتراف کنم، موفق شدم رابطۀ عمیق دوستی بسازم. تا قبل از این من هیچ ارتباط دوستانۀ عمیقی نداشتم و همیشه یکی از بزرگ‌ترین حسرت‌های زندگیم نداشتن دوست بود. وقتی رابطه‌های عمیق دوستی ساختم که نقابم رو برداشتم و با چهرۀ واقعی خودم لبخند زدم و گریه کردم.

یادداشت همسایه: چگونه روانشناسی به نویسندگان کمک می‌کند؟

 
فواد افراسیابی

جستارنویسندهنویسندگییادداشت
۳
۰
فواد افراسیابی
فواد افراسیابی
شاعر، تبلیغ‌نویس و نویسندۀ محتوای خلاق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید