خودشناسی یکی از زیباترین و در عین حال چالش برانگیزترین مسیرهای رشد انسان است .اما بسیاری از جویندگان در این راه دچار اشتباه می شوند که به جای روشنگری دچار سردرگمی و رکود میشوند در این مقاله به بیان این اشتباهات می پردازیم .
بسیاری تصور می کنند خودشناسی یعنی فکر کردن زیاد درباره ی خود در حالی که این مسیر بیش از آنکه ذهنی باشد تجربه ای است .شناخت من واقعی از دل مشاهده ،احساس و زندگی کردن آگاهانه بر می خیزد نه صرفا از تحلیل های فکری .
عده ای در پی یافتن نهایی در کتاب ها کارگاه ها و یا معلمان هستند .اما هیچ نسخه ی واحدی وجود ندارد هر فردی دنیای منحصر به فردی دارد و پاسخ باید از درون خود او بجوشد نه از بیرون تحمیل شود
مقایسه بزرگترین دشمن خودشناسی است وقتی که خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم در واقع از مسیر درونی خود منحرف می شویم رشد درونی با ریتم و سرعت خاص هر فرد اتفاق می افتد
بعضی ها می خواهند بهتر یا بی نقص شوند اما خودشناسی درباره ی کامل شدن نیست بلکه درباره ی پذیرفتن است پذیرش سایه ها نقص ها و ضعف ها تناقض هاست آگاهی نقطه ی شروع تحول واقعی است
خودشناسی فقط کار ذهن نیست بدن و احساسات پیام های عمیقی از ناخودآگاه در خود دارند کسی که فقط از سر فکر و منطق به شناخت خود می پردازد بخش بزرگی از حقیقت را نادیده می گیرد
بسیاری از افراد می خواهند جنبه های مثبت خود را ببینند اما بدون روبه رو شدن با ترس ،خشم،حسادت و دردهای درونی رشد واقعی ممکن نیست .رنج چراغ راه آگاهی است اگر با پذیرش و آگاهی به آن نگاه کنیم
در جهانی پر از صدا شنیدن ندای درونی دشوار شده است گاهی باید سکوت کرد مراقبه کرد و از هیاهوی بیرون فاصله گرفت تا صدای واقعی خویش را شنید خودشناسی بدون تامل و خلوت سطحی می ماند .
استاد ،کتاب و یا روش تنها چراغی در مسیر هستند نه مقصد اگر به یک آموزگار یا مکتب وابسته شویم آگاهی ما به تقلید بدل می شود خودشناسی یعنی یافتن راه شخصی در میان مسیرهای بی پایان
شناخت خود سفری مادام العمر است .هیچ کس در چند ماه یا چند کارگاه به خود واقعی نمی رسد .صبر مشاهده ی پیوسته و تجربه ی زندگی روز مره ابزارهای حقیقی این مسیرند
برخی تصور می کنند خودشناسی فقط در خلوت ،کتاب و یا کلاس خلاصه می شود .اما حقیقت اینه که هر تعاملی هر تصمیم و هر احساسی فرصت برای شناخت خود است زندگی روزمره بزرگترین معلم ماست