شیردشت‌زاده(فاطمه شکیبا)
شیردشت‌زاده(فاطمه شکیبا)
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

ما و گردنه‌های سخت!


-الای ابلفضل به کمرد بزِنه. (الهی ابالفضل به کمرت بزنه).
-واگذارِت کردم به امام حسین.
-الای خیر نبینی.(الهی خیر نبینی!)
این نفرین‌هایی که به لهجه اصفهانی خوندید به نظرتون چی‌اند؟ نفرین یه مادر مومن به بچه ناخلفش؟ نفرین یه بِزِه‌دیده به یه کلاه‌بردار؟ نفرین کسی که ماشینشو بردن به یه دزد؟
نه!
اینا حرفاییه که یه خادم امام حسین علیه‌السلام، موقع خدمت به عزادارها می‌شنوه! از طرف کی؟ بعضی از عزادارها(فقط بعضیاشون).
بذارید بیشتر توضیح بدم.
این شبا توفیق دارم توی هیئت نزدیک خونه به عزاداران اباعبدالله خدمت کنم(چند ساله که بجای حسینیه میام اینجا). یکی از معضلاتی که واقعا از اول باهاش مواجه بودیم، معضل صندلی‌هاست. نزدیک به پنجاه تا چهل درصد فضای هیئت صندلی چیده شده، تا خانم‌هایی که به دلیل کهولت سن، بیماری یا بارداری نمی‌تونن روی زمین بشینن، از صندلی‌ها استفاده کنن. ولی بارها دیدیم عزیزانی روی صندلی می‌شینن که مشکل خاصی ندارن و فقط می‌خوان راحت‌تر باشن؛ و اوضاع وقتی بدتر می‌شه که می‌بینیم بچه‌های کوچیک رو هم کنار خودشون روی صندلی نشوندن! یا می‌بینیم که خیلی از خانم‌ها کفش یا کیفشون رو روی صندلی می‌ذارن و به اصطلاح جا می‌گیرن و می‌رن، و ما شرمنده خانم‌هایی می‌شیم که واقعا نمی‌تونن روی زمین بشینن و از ما صندلی می‌خوان، درحالی که صندلی خالیه و یه نفر جا گرفته.
عزیزان! لطفا هرجایی تشریف می‌برید عزاداری، این رفتارها رو نشون ندید. واقعا واقعا واقعا حق‌الناسه. نشستن به شکل گِرد دور هم، دراز کردن پا، نشستن توی مسیر رفت و آمد، جا گرفتن روی زمین با کیف و کفش اونم درحالی که خیلی‌ها جای نشستن ندارن، رفت و آمد مداوم، پفک خوردن و حرف زدن(این دیگه فاجعه‌س!)، هل دادن برای شام و توجه نکردن به راهنمایی‌های خادمین، واقعا در شأن عزادارهای اباعبدالله نیست. شما وقتی از زاویه دید خودتون نگاه می‌کنید می‌گید من اینطوری راحت‌ترم، ولی از دید مایی که خادم شما هستیم و می‌خوایم همه با آرامش عزاداری کنند و از مجلس استفاده کنن هم به قضیه نگاه کنید... ما نمی‌تونیم استثنا قائل بشیم، چون یه استثنا استثناهای دیگه رو دنبال خودش میاره. نمی‌تونیم و نمی‌خوایم رفتار بدی از خودمون نشون بدیم، و واقعا انرژی زیادی می‌ذاریم، پس لطفا هرجا تشریف می‌برید روضه، با خادمین همکاری کنید و خدای نکرده رفتار تندی نشون ندید و خادم رو به پهلوی شکسته حضرت زهرا و دست بریده حضرت عباس حواله ندید! به خدا درست نیست خادم بیاد فحش و نفرین بشنوه، اونم فقط بخاطر این که وظیفه‌ش رو انجام داده.
مثلا دیشب یکی از بچه‌ها به یه خانمی گفته بود جلوتر نرید، جا نیست! اون خانم هم گفته بودن خب به تو چه؟ و اشک این دوستمون دراومده بود.
عزیز من! باور کنید خادم به فکر راحتی شما و همه عزادارهاست. مردم‌آزار که نیست، دشمن شما که نیست! اون خادم هم مشکلات شخصی داره، خسته ست، ممکنه اشتباه کنه... شما بخاطر امام حسین علیه‌السلام ببخشیدش. باور کنید گاهی اگه جدی نباشه نمی‌تونه جمعیت رو کنترل کنه.(تازه به خادمین بیچاره معمولا شام هم نمی‌رسه، چون باید صبر کنن همه مردم برن و آخر کار برن شام بگیرن، و وقتی می‌تونن برن که دیگه شام تموم شده!)
البته واقعا من این چند شب برخوردهای خیلی قشنگی هم از مردم نازنین دیدم. مثلا یکی دوبار شد که یکی از عزادارهایی که روی صندلی نشسته بود، با این که خودش کمرش درد می‌کرد، وقتی دید خسته شدم تعارف کرد که یکم روی صندلیش بشینم و استراحت کنم. یا یکبار شد که حال یکی از بچه‌های خادم بد بود و یکی از خانم‌ها بهش شکلات داد و پیگیر حالش شد که خوب شده باشه. دیدن این رفتارهای قشنگ خستگی آدمو از بین می‌بره.
خیلی بی‌نظمی‌ها توی قسمت خانم‌ها دیده می‌شه. علت عمده‌ش هم اینه که خانم‌ها خانوادگی میان، مادر و دختر و عروس و مادرشوهر و خاله و عمه و دخترخاله و دخترعمه و... همه باهم با چندتا بچه تشریف میارن، برای همین اون معضل جا گرفتن و گرد نشستن پیش میاد. یا مثلا وقتی نمی‌ذاریم آخر مراسم همه هجوم ببرن به سمت در، میان می‌گن دخترم اون طرفه برم پیشش، خواهرم رفت می‌ترسم گمش ‌کنم، شوهرم دم در منتظره بذار برم و... بچه‌ها هم غالبا با خانم‌ها هستن که دیگه نورعلی‌نور می‌شه(مهدکودک هیئت رو گذاشتن برای اینجور وقتا)، و شرایط وقتی بدتر می‌شه که خانم‌ها برای رفتن عجله دارن و ما هرشب باید از گردنه سخت فاجعه منا عبور کنیم!

همه این‌ها به کنار، برگردیم به معضل صندلی. وقتی از خانم‌های جوان یا بچه‌هایی که روی صندلی‌اند می‌خوایم که صندلی رو برای خانم‌های مسن، بیمار یا باردار خالی کنن، خیلی وقت‌ها با مقاومت شدید و خشن مواجه می‌شیم(و بعد ناله و نفرین و اینا...) یا مثلا خانم نشسته، بچه‌ش رو هم نشونده کنارش رو صندلی، و وقتی ازش محترمانه خواهش می‌کنیم که حداقل بچه جاش رو به خانم مسن‌تر یا بیمار یا باردار بده، تند به ما برمی‌گردن که: من می‌خوام بِچِم همینجا بیشینه! به من چه که مردوم نیمی‌تونن رو زِمین بیشینن!
همین‌قدر زیبا!
بماند که این رفتار در شأن عزادار اباعبدالله نیست، بماند که حق‌الناسه، بماند که واگذارتون می‌کنم به عباس موزون، ولی باور کنید اون بچه به مادرش نگاه می‌کنه و یاد می‌گیره که خودخواه باشه، یاد می‌گیره که به حقوق مردم توجه نکنه، به بزرگ‌تر و به قانون احترام نذاره، و فقط خودش و راحتی خودش براش مهم باشه. این بچه بعدا توی مدرسه، توی محیط کار، و هرجایی توی جامعه باشه همینطور با مردم برخورد می‌کنه. از خردترین موقعیت‌ها تا کلان‌ترین مسئولیت‌ها، هرجا که باشه یاد گرفته منافع شخصی رو به منافع جامعه و حتی منافع ملی ترجیح بده. وای اگر چنین بچه‌ای با این تربیت، یه مسئولیت دولتی و مدیریتی قبول کنه... دیگه خودتون می‌دونید بعدش چی می‌شه! این بچه حتی وقتی بزرگ بشه، به مادرش هم رحم نمی‌کنه و می‌گه: به من چه که پیر شدی و بهم نیاز داری؟ به من چه که برام زحمت کشیدی و بزرگم کردی؟ من حالشو ندارم ازت مراقبت کنم. می‌ذارمت سرای سالمندان.
برعکسش هم هستا... همین دوشب پیش از یه دخترخانم که روی صندلی نشسته بود، خواستم اگه یه خانمی به صندلی نیاز داشت جاش رو بهش بده. مادرش هم پاش رو عمل کرده بود و نمی‌تونست روی زمین بشینه. دختره شک کرده بود که حرفمو قبول کنه یا نه، نمی‌خواست از مامانش دور بشه. مامانش سریع گفت من میام روی صندلی‌های اونطرف می‌شینم که پیشت باشم، شما روی فرش بشین. و اتفاقا همون موقع یه خانم مسن اومدن و دختربچه و مامانش خیلی محترمانه صندلی رو دادن به اون خانم. چقدر رفتارشون قشنگ و برازنده عزادار امام حسین علیه‌السلام بود. چقدر خوبه که این مادر در عمل به دخترش یاد داد باادب و فداکار باشه. محرم و عزاداری امام حسین اگه ما رو رشد نده پس قراره چه تاثیری داشته باشه؟ قراره قیام امام حسین علیه‌السلام یه الگوی عملی برای ما باشه. ادب و فداکاری رو کجا می‌شه بهتر از اینجا یاد گرفت؟


بیشتر بخوانید؛
خاطرات خدمت در حسینیه‌ی قدیمیِ محله پدربزرگ:
https://eitaa.com/istadegi/1934
https://eitaa.com/istadegi/1947
https://eitaa.com/istadegi/1948

امام حسینمحرمعشقآزادگی
نویسنده، کارشناس جامعه‌شناسی، مدرس سواد رسانه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید