اگر نمیشه به هر دلیلی سفر رفت، خوندن سفرنامه ها خودش یجورایی سفر کردنه.
? من بشخصه عاشق کتاب های سفرنامم. سفرنامه اگر خوب نوشته شده باشه و قلم نویسنده گیرا و جذاب باشه، انگار که خودت این سفر رو رفتی و میتونی با کلی اتفاقات و رویدادهایی که برای نویسنده پیش امده سرگرم بشی. میشه با افکار نویسنده در برخورد با آدمها از فرهنگ های مختلف، آشنا شد و اینکه نظر نویسنده در مورد اون شهر یا کشور و مردمش چیه؛ چون هرکسی به دنبال معنا و مفهومی از سفر کردنش هست. یکی فقط برای تفریح و استراحت میره، یکی میره که با فرهنگها و آدمهای جغرافیایی خاص آشنا بشه، یکی برای شناخت خودش و پیدا کردن معنای زندگیش سفر میره، یکی برای کارش و شغلش میره و...!
? سفرنامه ها میتونن پر از حرفهای مثبت و تجربه های نابی باشن که میشه با خوندنشو بدون اینکه زحمتی به خود بدین اونارو بدست بیارین. البته اینم بگم هر سفرنامه ای رو نمیشه گفت یه کتاب مفید هستش و باید دید نویسندش چه کسی هست، هدفش از سفرش چی بوده، سفری که رفته با علاقه های ما جور هست یا نه، و چیزهای دیگر. میخوام همه سفرنامه هایی که خوندمو معرفی کنم و برای اینکه طولانی نشه، تو پست های جداگانه ادامه میدم.
میتونم به جرات بگم یکی از بهترین سفرنامه هایی که خوندم، انصافا دست نوشته های زیبای منصور ضابطیان هستش که با قلم زیبا و نگارش ادبی ساده و طنازانه اش، آدمو عاشق سفر کردن میکنه. سَبک سفر کردنش (کوله گردی، ارزان سفر کردن)، گفتگوها و ارتباطاتی که با آدمهایی که تو سفر باشون آشنا میشه و معمولا آدمهای قصه های سفرنامه هاش هم هستن، همه و همه، باعث شده که سفرنامه های منصور ضابطیان یکی از کتابهای پرفروش تو کشورمون بشه.
کتابهای مارک و پلو و مارک دو پلو و برگ اضافی، شامل دست نوشته های منصور ضابطیان به نقاط مختلف دنیاست. کتاب سباستین حاصل سفر به کوبا، کتاب چای نعنا حاصل سفر به کشور مراکش، کتاب موآ حاصل سفر به کشور ویتنام، کتاب بی زمستان حاصل سفر به سه کشور تاجیکستان آذربایجان و گرجستان، کتاب سه رنگ حاصل سفر به کشور ایتالیا با موضوعیت غذا و خوراک.
برشی از حرفهای منصور ضابطیان کتابهاش:
"با سفر، مفهم لذت از جهان هستی را بیشتر دریافته ام و احساس خوشبختی بیشتری کرده ام. این احساس خوشبختی به واسطه ی بخش خوش گذارانه ی سفر نیست که در حضر هم می توان خوش گذراند، اما احساس خوشبختی نکرد. این احساس تنها با تجربه ی سبک زندگی مردم جهان است که پدید می آید."
رضا امیرخانی یکی از نویسنده های معروف ایران هستش و کتابای زیادی نوشته ولی در باب سفرنامه دو تا کتاب داره که خوندنشون خالی از لطف نیس. البته نوع قلم امیرخانی با منصور ضابطیان زمین تا زیر زمین فرق داره. ادبی تر، کمی قلمبه سلمبه تر، نگاه سیاسی به موضوعات و افراد؛ البته خوب نوع سفرهایی هم که رفته برای هدف خاصی بوده. کتاب جانستان کابلستان حاصل سفر به افغانستان هستش که ماجراهای جالبی برای نویسنده پیش میاد و کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ حاصل یه سفر کاری به کشور کره شمالی است که تو این کتاب امیر خانی خیلی تلاش میکنه از کشور کره شمالی و مردمش چیزهایی دستگیرش بدشه که زیاد هم موفق نیست. در کل کتابهای سفرنامه امیر خانی هم تجربه خوبی از این دو کشور به خواننده میده.
برشی از حرف های رضا امیر خانی:
"من از پرسه زدن در شهرها بیشتر آموخته ام تا از پرسش از کتب در کتابخانه ها! برای فهم روح یک شهر، هیچ چاره ای نیست الا پرسه زدن. روح شهر، عاقبت خود را نشان خواهد داد. شاید زیر سطل زباله ای باشد، یا روی سقف آسمان خراشی، یا پشت جعبه آینه ای..."
کتاب در جستجوی شانگری لا نوشته مهدی فاضل بیگی شرح سفری ماجراجویانه در مورد کشف یه منطقه ای افسانه ای به نام شانگری لا است که نویسنده رو به مناطقی در هند و تبت و کشمیر و نپال میکشونه و از جاهایی میگه که کمتر ایرانی ها ازش میدونن. سبک سفرنامه بیشتر حالت گزارش دهی داره و کمتر از آدمها و شخصیت ها در طول سفر گفته میشه. سال 97 حوالی اسفندماه این کتابو خریدم و خوندم و سال بعد تو اردیبهشت سال 98 و در نمایشگاه کتاب متوجه شدم نویسندش که جوون هم بود بتازگی طی حادثه ای از دنیا رفته و این خیلی غمناک بود. برشی از حرفای مهدی فاضل بیگی در کتابش:
"تنها لحظاتی که احساس زنده بودن میکنم، لحظاتی است که در سفرم، حتی سفری کوتاه به خارج از شهر..."
واقعیت این است که تجربه ها و کارهای متفاوتی که انسانها در طول زندگی شان انجام می دهند وجه تمایزشان با دیگران است، نه حرف زدن صرف از آرزوها و لاف گزاف از کارهای نکرده..."
"زندگی یک سفر است. گروهی برای استراحت کردن سفر می کنند، بعضی برای کشف افق های جدید، برخی برای فرار از شرایط موجود و عده ای هم سفر می کنند تا از زندگی فرار نکنند. به هر کدام از این دسته ها که تعلق داشته باشید، سفر برایتان مفید است. سفر کردن چیزهایی زیادی را از زندگی تغییر می دهد. همیشه در سفر باشید. از رویاهایتان دست نکشید."