vahid.ra
vahid.ra
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

گم کردن مسیر زندگی!!!

بنظر من یکی از چالش برانگیزترین چیزهایی که آدما تو زندگی بش برخورد میکنند، گم کردن راه و هدف زندگیشونه!
یه راهیو میری ولی متوجه میشی که این راهی نیست که دوس داشتی، و یا اینکه سردرگم میشی که اسن این راه رو برم یا نرم، در واقع هدف و یا بهتره بش بگیم رسالت زندگی، و یا به قول روانشناس ها، چرایی زندگی رو فراموش میکنیم. شایدم اسن نتونستیم هیچوقت چرایی زندگیمون یا همون چیزی که پائولو کوئیلو (در کتاب کیمیاگر) اسمش رو "افسانه شخصی" گذاشته، پیدا کنیم!!!.

بد ماجرا اینجاست که سالیان سال از عمر آدم سپری میشه و یهو به خودت میای میگی ای دل غافل، این مسیری که من امدم اسن با علاقه و خصوصیات من نمیخونه، اسن چرا تو این مسیر جلو امدم؟!؟!؟بعضی ها ممکن تو 20 سالگیشون به این نقطه برسن، بعضی ها 30 سالگی، بعضی ها هم از 40 سالگی به بعد. و متاسفانه بد ماجرا اینجاست که یه زمانی به این نتیجه برسی که دیگه حال و حوصله پیدا کردن مسیر یا همون رسالت شخصیت رو نداشته باشی :-(

خیلی شنیدیم که دانشجویی تو رشته تحصیلی سال ها تحصیل کرده و بعدا که وارد فضای کسب و کار شده متوجه شده اسلن این راهی رو که امده با خصوصیات ذاتیش همخونی نداشته. دیدم که طرف دکترای رشته رو گرفته و اعتراف کرده که واقعا این رشته تحصیلیو دوس نداشتم و همینطوری برای حرف و نظر دیگران امدم جلو!
بنظر من، اشتباه امدن مسیر و یا گم کردن مسیر، اسلن چیز بدی نیست. بد اینه که شهامت تغییر رو نداشته باشیم. بد اینه که نریم بگردیم چرایی زندگیمون رو پیدا کنیم.

داشتن رسالت شخصی تو زندگی, یعنی معنادار کردن کارهایی که میکنیم و یا قراره انجام بدیم. یعنی اینکه هدف داریم و میدونیم میخوایم به چی و کجا برسیم. قطعا دونستنش آرامش ذهنی واسمون بهمراه داره. خدا کنه همه پیداش کنن...

اگر شما هم مثه من چرایی و رسالت شخصیتون رو پیدا نکردین و یا داره دنبالش میگردین، خوندن کتاب "یافتن جوهر درون" برای شروع بد نیست...



افسانه شخصیهدفهدف گذارییافتن جوهر درونرسالت زندگی
می نویسم تا شاید از میان نوشته هایم خودم را پیدا کنم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید