علیرضا غفاری
علیرضا غفاری
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

نقدی بر یادداشت «مسوولیت فراتر از حق رای»

⭕️نقدی به یادداشت امیر ناظمی با عنوان «مسوولیت فراتر از حق رای»


یکی از نادرترین اتفاقات در دنیای فناوری اطلاعات، در هفته های اخیر در ایران رقم خورد. بعد از اعلام گرانی بنزین در ایران، اینترنت بین الملل به مدت یک هفته در کل کشور قطع شد و سپس به صورت مرحله ای و استان به استان وصل شد. این اقدام واکنش های بسیار زیادی را در داخل و خارج از کشور در بین فعالین حوزه ICT در پی داشت و تا حدود بسیار زیادی موضوع بنزین را نیز حتی به حاشیه برد.

از همان ابتدا فعالین کسب و کار که از اخذ این تصمیم یکه خورده بودند به اشکال مختلف به اعلام هزینه های ناشی از این تصمیم گیری پرداختند. بعد از اتصال تقریبی و نه سراسری اینترنت در ایران اعلام هزینه های قطع اینترنت در صنایع مختلف به مانند اتفاقاتی که در زمان وقوع سیل می افتد شروع شد. تمامی کسب و کارهای فناوری‌اطلاعات-پایه، فناوری‌اطلاعات-محور و چه آنها که صرفا از ایمیل برای حمل بار خود استفاده می کردند در شبکه های اجتماعی از پیامدهای زمان قطع اینترنت گفتند.

امیر ناظمی، رئیس سازمان فناوری اطلاعات، یکی از معدود نفراتی در بدنه دولت است که به بیان پیامدهای زیان بار این اقدام پرداخته است و در متنی با عنوان «مسوولیت فراتر از حق رای» تلاش کرده تا با بیان راهکاری، از وقوع چنین فاجعه ای جلوگیری کند. در این یادداشتِ انتقادی تلاش می کنم نشان دهم که چرا نمی توان با این تجویز، مانع از وقوع قطع مجدد اینترنت در ایران شد.

تحلیل و راهکار ارائه شده در یادداشت امیر ناظمی از منظر مدیریتی نمی تواند همه ابعاد واقعه پیش آمده را تحلیل و راهکار مناسبی را تجویز نماید. تقلیل سطح تحلیل به نظام تصمیم گیری و روش هزینه-فایده در شورا و بررسی نقش بازیگران خاکستری، فارغ از فضای گفتمانی که این بازیگران در آن زیست می کنند می تواند به نتایج راهبردی نادرستی منتهی شود که در ادامه متن به آن می پردازم.

می توانیم با گفتمان اعمال قدرت کنیم، چرا که آنها جلوه ای قابل قبول به کنش هایمان می بخشند. هر گفتمانی مدعی حقیقت است. وقتی چیزی را به شیوه ای خاص بازنمایی می کنیم در واقع نوع خاصی از دانش را تولید می کنیم که با خود، قدرت به همراه می آورد. فیلترینگ تلگرام نمونه خوبی از جدال بین گفتمان ها بود و مورد اخیر، یعنی قطع اینترنت نمونه دیگری از این جدال است.

امروزه عده ای در ایران به این اعتقاد دارند که مدیریت اینترنت باید در حیطه اختیارات نیروهای مسلح قرار بگیرد. بعد از قطع سراسری اینترنت شاهد برخی مصوبات بودیم که بر عدم هرگونه فعالیت مسئولان در شبکه های اجتماعی خارجی تاکید می کرد. برخی نیز قطع اینترنت را کاملا موجه می دانستند. گروهی نیز این اتفاق را سرآغاز پروژه «اینترنت حلال» در نظر گرفتند. وقتی از اینترنت در ایران صحبت می شود، منظور چه اینترنتی است؟ اینترنت در مسیر توسعه؟ اینترنت هموار کننده ورود بیگانه؟ اینترنت به عنوان قدرت نرم؟ اینترنت جاده صاف کن دشمن؟ از زمان ورود اینترنت به ایران شاهد بازنمایی هر یک از این گفتمان ها در ایران بوده ایم که البته بیشترین بازنمایی آن را می توان برای گفتمان امنیتی در نظر گرفت. با تبارشناسی اینترنت در ایران می توان به اشکال بازنمایی در دوره های مختلف رسید که پژوهش مفصل مجزایی می طلبد.

گفتمانی که امیر ناظمی در این یادداشت در حال بازنمایی آن است، اینترنت در مسیر توسعه است. وی این پیش فرض را در نظر گرفته که اعضای شورا قائل به همین گفتمان هستند، پس می تواند با ادبیات توسعه به تحلیل وضعیت موجود بپردازد و نسبت به تهدیدات و مخاطرات این تصمیم هشدار دهد.

اما اینجا مواجه‌ی مدیریتی در میان نیست، بلکه یک جدال گفتمانی در کار است. همانطور که پیش تر در مورد ویدئو، ماهواره، نوار کاست، سی‌دی، دی‌وی‌دی و حتی فیلترینگ تلگرام شاهد بودیم.

تا به امروز تلاش های پیدا و پنهان بسیار زیادی جهت برآورد هزینه های جمع آوری ویدئو و ماهواره و حتی فیلترینگ بسیاری از سایت ها و خسران ناشی از آن شده است. اما همه آنها در مواجه با یک جعبه‌ی-دربسته به نام امنیت بی پاسخ مانده اند.

مهم ترین تفاوت اتفاق اخیر، یعنی قطع اینترنت با موارد پییشین، کمّی بودن آن و داشتن امکان قابلیت شمارش هزینه های ناشی از این تصمیم است. با این حال این تفاوت نیز صرفا می تواند در راستای مدیریت بهینه قطع بهتر و کم هزینه تر کردن قطع مجدد اینترنت در آینده کمک نماید!!

غلبه گفتمان امنیتی در قطع اینترنت کاملا مشهود است. دلایل بسیار زیادی از همان ابتدای قطع کشوری اینترنت و ادامه آن به مدت یک هفته و بعد برای دو هفته روی شبکه موبایل وجود داشت که که افکار عمومی و بخصوص ذهن متخصصین در حوزه سایبری را به خود درگیر کرد.

برای مثال این سوال: "اگر امکان اتصال مجدد اینترنت به صورت منطقه ای وجود داشت، چرا برای جلوگیری از گسترش اغتشاشات با همین منطق رفتار نشد؟ یعنی بر اساس منطقه قطعی اینترنت اتفاق نیافتاد؟"

حسب موارد یاد شده در بالا و غلبه گفتمان امنیتی در بحث قطع اینترنت، تجویز راهبردی ارائه شده ناکارآمد بوده و جواب های از پیش تعیین شده ای دارد.

بیایید یک شبیه سازی انجام دهیم:(با مروری کوتاه بر گفت و شنودهای موجود در فضای مجازی کشور نیاز به شبیه سازی نیست و می توان برای تمام موارد ذیل مستنداتی را ارائه کرد)

· بعد از جمع سپاری شناسایی پیامدهای قطع اینترنت در ایران در حوزه های مختلف لیستی از تمام هزینه ها تهیه خواهد شد و برای مسئولین مربوطه ارسال می گردد. قطعا در گفتمان امنیتی و حسب مجموعه اخبار منتشر شده توسط مسئولین این هزینه امری معمول در نظر گرفته می شود و با این عنوان که می توانست حتی هزینه های بسیار بیشتری نیز بر کشور تحمیل شود این هزینه ها ناچیز پنداشته شده و با هزینه های دیگر جنگ ها مقایسه می گردد. فراموش نکنید که برخی مسئولین حوادث آبان ماه را اقدامی جهانی علیه ایران در نظر گرفتند. لذا این هزینه ها در مقابل هزینه هایی که از نظر ایشان می توانست بر صنایع نفتی، برقی و... وارد شود بسیار بسیار ناچیز است.

با این حال بعد از چانه زنی های فراوان و گزارش های ارسالی انجام این گفتگوها را می توان تصور کرد.

گزارش فرضی ارسال شده با این محتوا و اعلام هزینه های میلیاردی حاصل شده از قطع اینترنت به مسئولین:

1. به علت قطع اینترنت و عدم دسترسی به گوگل، ترافیک بر روی بسیاری از سایت ها پایین آمده و از انجا که بسیاری از افراد نام دامنه سایت را به خاطر نمی سپارند و از موتور جستجوی گوگل استفاده می کنند، در همین بازه ترافیک سایت ها به صفر نزدیک شده است و کسب و کارهایی که از موتور جستجوی گوگل بهره می بردند xمیلیارد تومان متحمل ضرر شده اند.

2. وجود بسیاری از کسب و کارهای خانگی بر روی شبکه های اجتماعی همچون اینستاگرام، نه تنها منجر به اخلال در فرایند کسب و کار ایشان شده است، بلکه ضربه اساسی به حوزه فین تک وارد کرده است. این عدد حسب برآوردهای انجام شده در شبکه بانکی و شبکه شتاب yمیلیارد تومان می باشد.

3. قطع اینترنت منجر به عدم دسترسی به ایمیل، فلذا ضررهای فراوان به حوزه بازرگانی شده است. در این بازه زمانی امکان هرگونه مراوده اقتصادی و بازرگانی به شرکای خارجی در شرایط تحریم دچار اخلال شد.

4. به علت مسدود شدن اینترنت کلیه آنتی ویروس های غیرایرانی و سخت افزارهای امنیتی در سازمانها امکان بروزرسانی نیافته و این تهدیدی برای سازمانها تلقی می گردد. و بروز این اتفاق به صورت بلند مدت می تواند عواقب جبران ناپذیری به بار آورد.

5. عدم بروز رسانی سیستم عامل های ویندوز با توجه به حجم گسترده استفاده از این سیستم عامل در سازمانها در ایران می تواند منجر به وقوع حوادث زیادی شود.

به این لیست می توان ردیف های بسیار زیاد دیگری اضافه کرد.

اما چه پاسخی دریافت خواهد شد؟

1. کلید خوردن پروژه ملی موتور جستجوی ایرانی همچون یاندکس یا بایدو جهت جلوگیری از مشکلات ذکر شده در گزارش ارسالی.

2. کلید خوردن ایمیل ملی تا در زمان قطع اینترنت امکان ارسال و دریافت ایمیل ها وجود داشته باشد.

3. تهیه Update Serverبرای نرم افزارها و سیستم عامل ها و همچنین الزام به استفاده از آنتی ویروس و سخت افزارهای ایرانی

4. ترویج استفاده از شبکه های اجتماعی بومی و فیلترینگ وسیع تر برای مهاجرت مردم از شبکه هایی همچون اینستاگرام به این شبکه ها.

در این گفتگوی خیالی شیوه مواجه با این "تجویز راهبردی" که در یادداشت امیر ناظمی اشاره شده، "یک تجویز راهبردی" دیگر در بستر گفتمان امنیتی است. ارائه راهکارهایی جهت کاهش هزینه های قطع مجدد اینترنت. مرور تاریخ 10 ساله گواهی بر اثبات این ادعاست.




معمولا راهکارهای کوتاه مدتی برای تقابل با این چالش ها وجود ندارد، به این علت که هر گفتمان قدرت خود را در عمق پنهان می کند و خود-آشکارساز نیست.

با این حال شاید تنها راهکار کوتاه مدت نشان دادن این مسئله باشد که چگونه راهبرد پیاده شده در گفتمان امنیتی، یعنی قطع اینترنت، به عنوان بالاترین سطح راهکار عملیاتی جهت مدیریت فضای کشور در ناآرامی های اخیر، می تواند به لحاظ فنی در آینده به ضد خود تبدیل شود. همانطور که بعد از فیلترینگ تلگرام شاهدش بودیم.

اینترنتگفتمانتلگرامفیلترینگ
یادداشت های یک مدیر عامل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید