گاو را درجایگاه گذاشتند
از آنجا که فیلم در سلاخ خانه حیوانات می گذشت
می دانستم نگاه بی خبر گاو
شروع به عق زدن کردم
نگاه گاو
دیوارهای سرامیکی سرد مناسب برای شستشوی سریع تر کارگران
نگاه گاو
از کف پاهام کمانه زد توی روده و معده ام
امعا و احشام میفهمید
من اما خودم را به نفهمی می زدم
عق زدم تا رسیدن به خون
عق زدم و فیلم را متوقف نکردم
چون دلم نمیخواست زمان بدون محتوا طی شود
حتی اگر قرار بود کابوس بی خبری نگاه گاو
زیر قساوت ماشین و دکمه اپراتور
را تمام شب در کف اتاق بخزم و عق بزنم
بخزم و عق بزنم
عق زدم تا امشب
بیهوده به خواب نرفته باشم!
*نمایی از فیلم بر جسم و روح