آهو·۱ سال پیشزغال دیگ عزاماتم گرفته بود، هوای آشتی نداشت..نمی دانم..بیخود واژه ها را مثل آب توی آبپاش دم در نریز..مگر آب و جارو زده ای؟ نمی دانم..سراغ آدم ها را نگی…
آهو·۱ سال پیشبا من برقص، مثل اسبی کاردآجین پشت پنجره پروستنوشته ها اول عنوان ندارند، بعضی نوشته ها هم از روی یک عنوان پیش از آنکه تو باشی و دیده باشی، در ذهنت نشسته اند، مثل تصویری که از نور کم جان…
آهو·۳ سال پیشبوتیمار آب هابوتیمار آب هامی خواستم برای نهال شاه توتی که زیر سایه وارونه کرگدن ها، ساقه می کشاند جنون خونینش را، هلول کنانم ستارگانم، خاموش ش ش ش.. باد…
آهو·۳ سال پیشکجا؟شبیه نهالی که حالا به ضخامت سخت پوسته هایش رسیده است، به مساحت دواری که هر روز ،وسیع تر از دیروز، جهان را در بر می گیرد و ،سایه های بلندتر…
آهو·۳ سال پیشبرگکسی انگشتانش را ..کسی نه، کسی کم تر است از او ..انگشتانش را جمع کرده بود توی دل سطحی که می توانست پنهانشان کند..وسط خط و خطوطی که با گیر کر…
آهو·۳ سال پیشجرنگ طاقخوب می دانست چطور هوا را در تارهای صوتی اش برقصاند...خوب بلد بود گره و شکم های ساز خدادادش را کوک عقربک های مترونوم جزایر شهرهای استوایی-حا…
آهو·۳ سال پیششاخه رقاص پاییزیجغرافیای تمام بهمن های فرونپاشیده، ماسیده بر عنفوان غرور شاخه نازک مانده در زمهریر و بوران؛نای سرنای عروس گم شده در بیابانآتشفشان به گِل نش…
آهو·۳ سال پیشناایمنبیقراری ها،ستون فقرات ارواح زنانگیم را خرد کردهعریانی در این مِه صدای ناقوس کلیسایی استکه پیش از میلاد صلیب به صدا درآمده!تنم، روح خاکستری…
آهو·۳ سال پیشبر جسم و روح!گاو را درجایگاه گذاشتند از آنجا که فیلم در سلاخ خانه حیوانات می گذشت می دانستم نگاه بی خبر گاو شروع به عق زدن کردم نگاه گاو دیوارهای سرامیک…
آهو·۳ سال پیشپرسه می زد، او...زن!از نسل دروغ بود، سلسله نطفه های حرام به هم پیچیدهاز خفگی های زنانه در رختخواب تا استیلای فلاکت بار مردانه در گلویش کشویی از لباس های زیر نو…