اینترنت برای من جایگاهی برای کسب درآمد نیست. یک منبع دریافت اطلاعات و همچنین سرگرمی است. نبودش اختلالی در زندگی ام ایجاد نمی کنه و حتی شاید جالب باشه که مدتی بدون این اعتیاد روزگار مدرن، سر کنم. اما قطعا برای افرادی که از شبکه های مجازی برای جلب مشتری و راه اندازی کسب و کار استفاده کردند این روزها خیلی خیلی سخت می گذره. مثل مغازه داری که برای مدت نامعلومی، محل کسبش پلمب می شه و حتی نمی دونه از کی می تونه دوباره مشغول به کار بشه.
و اما ما... در بیخبری عمیقی به سر می بریم. از خودم می پرسم قبل از عصر ارتباطات واقعا روزگار چطور می گذشت. وقتی افراد نهایتا از کوچه محل زندگیشون خبر داشتند یا هفته ها طول می کشید تا خبری از اعضای فامیل بگیرند، زندگی راحت تر بود یا سخت تر؟ جواب من اینه: زندگی ساده تر بود، اطلاعات کمتری به مغز ما وارد میشد و سطح استرس پایین تری داشتیم.
این روزها توی تاکسی و مترو کمتر کسی به گوشی اش نگاه می کنه. فرصت داریم برای دیدن برگ های پاییزی، آسمون ابری و استشمام هوای تمیز بارون زده. ولی با این همه، ای کاش زودتر اینترنت راه بیفته تا کسی غصه از بین رفتن کسب و کارش رو نداشته باشه. تا هیچ دانشجویی برای کسب علم به مشکل نخوره و عادی ترین امکان در این روزگار، یعنی جستجو کردن و کسب اطلاعات برای مردم ما محال نباشه.