روزمره هایی با طعم بهبود مستمر
روزمره هایی با طعم بهبود مستمر
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

در جستجوی شادی

یک شب که داشتم با خستگی زیاد، ظرف های کثیف را میشستم با خودم فکر کردم که ای کاش کارهای امروز هر چه سریعتر تمام شود و بخوابم! هر چند خواب منقطع شبانه (به لطف بیدار شدن های مکرر دختر کوچولو) هم خیلی زود تمام می شود و دوباره روز از نو و روزی از نو!

به خودم که آمدم دیدم شادی و لذت بردن از لحظه حال مدتی است که برای من به شدت کمرنگ شده. فقط دارم به صورت ربات وار وظایفم را انجام می دهم تا روزها و هفته ها بگذرد. جالب اینجاست که در گذشته هم همین طرز فکر را داشتم. حتی وقتی دانشجوی کارشناسی بودم یعنی دوران طلایی خوشگذرانی و بیخیالی! دوست داشتم زودتر مدرکم را بگیرم و وارد مرحله تحصیل در مقاطع بالاتر و دنیای کار و ... بشوم. غافل از اینکه مراحل بعدی، همیشه سخت تر و چالشی تر از مراحل قبلی بودند.

یاد کتاب پروژه شادی افتادم که چند سال پیش بسیار معروف شده بود. نویسنده کتاب، که یک زن سی و چند ساله شاغل و دارای دو فرزند بود یک روز از خودش می پرسد که جایگاه شادی در زندگی او چیست؟ بعد شروع می کند به برنامه ریزی برای شادتر بودن. هر ماه چند تا تصمیم کوچک می گیرد تا درجه شادی اش را کمی بالاتر ببرد و بعد از یک سال، به هدفش می رسد.

احساس کردم که من هم واقعا احتیاج دارم به برنامه ریزی برای شادتر بودن. باید کارهای روزمره را، هرچقدر هم که سخت و بی مزه باشند یک جوری ربط بدهم به شادی. تا حالم بهتر بشود و در دام فرسودگی روانی نیفتم.

پ.ن: در پست های بعدی می خواهم خلاصه ای از یک سخنرانی در مورد احساس شادمانی اصیل در زندگی را بنویسم



شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید