یکی از صفحاتی که دنبال می کنم چالشی گذاشته بود درخصوص خود مراقبتی. روز اول باید نامه ای برای خودمون می نوشتیم و از احساسمون نسبت به خودمون می گفتیم.
من این نامه رو ننوشتم اما حرفهام رو بارها با خودم مرور کردم. وقتی به خودم، از بیرون نگاه کردم، فهمیدم که چقدر در تمام این سالها به خودم سخت گرفتم. همیشه به خاطر نداشتن ها و نرسیدن ها خودم رو سرزنش کردم. فکر می کردم که باید به جایی برسم یا آدم دیگه ای بشم شبیه آدم های موفق اطرافم، غافل از این که من، با همین خصوصیات اخلاقی فعلی، با همین موفقیت ها و ناکامی های کوچیک و بزرگ، با همین زندگی خیلی خیلی معمولی هم لایق تحسینم و می تونم به خودم افتخار کنم.
احساس کردم که چقدر نیازمندم که خودم رو نوازش کنم، بزنم به شونه خودم و بگم کارت عالی بوده. قدر خودت رو بدون. حتی برای خودم هدیه ای بخرم و برای شادی ام کاری کنم.
من نامه رو ننوشتم اما فهمیدم که چقدر نیاز دارم که بیشتر از قبل به خودم مهربانی کنم.