⭕میکرویادداشت | بررسی یک تبلیغ قرمز از چند زاویه مختلف
رویکردهای زیادی برای جلب توجه مخاطب و تاثیرگذاری بر اونها وجود داره که در یک اصطلاح کلی، از اونها با عنوان جاذبه یاد میشه. در این بین، نمونه های زیادی از جاذبه ها رو سراغ دارید و احتمالا نمونه های زیادی از کاربرد جاذبه های مربوط به ویژگی های محصول، جاذبه های مربوط به مزیت رقابتی، جاذبه های قیمتی و ... و حتما جاذبه های احساسی و عاطفی (طنز، ترس، غرور، احترام، خجالت، شادی، نوستالژی، هیجان و ...) رو به خاطر دارید.
جاذبه جنسی به دلیل ملاحظات فرهنگی و اجتماعی جزو خط قرمزهای رسانه های اصلی (رادیو، تلویزیون، تبلیغات محیطی و ...) است و طبیعتا ناشدنی. در عین حال، بواسطه ماهیتش از پتانسیل بسیار زیادی در اثرگذاری برخورداره.
رسانه های اجتماعی بواسطه شرایط و مقتضیات خاصی که دارند، کمی آزادی عمل بیشتری رو برای برندها فراهم می کنند (طبیعتا پیچ تنظیم این آزادی این بار تا حدود زیادی در اختیار خود برندهاست و بسته به ماهیت برند و نوع مخاطبان هدف و ... نسبت به شل و یا سفت کردن آن اقدام می کنند) و احتمالا نمونه هایی از این موارد را هم به خاطر دارید.
برند دومینو (در تصمیمی جسورانه - نه الزاما درست و نه لزوما غلط، که جسورانه) تلاش کرده ترکیبی از جاذبه های جنسی و طنز رو در تبلیغ اخیرش به کار بگیره و با کاربرد ایهام آمیز جاذبه طنز، کمی از تیزی جاذبه جنسی کم کنه و در عین حال، زمینه ای از اون رو در تبلیغش حفظ کنه.
تصور این که دوستان دست اندرکار برند دومینو از حساسیت ها و واکنش های چنین تبلیغی بی اطلاع بودند، با احتمال زیادی مردود است. با همین استدلال می شود حدس زد بکارگیری این جاذبه در تبلیغ مورد نظر، اهداف تبلیغاتی خاصی را دنبال می کرده که ارزشش را داشته است:پیامدهای محتمل منفی: بروز حاشیه از سمت نهادهای خاص، وارد شدن آسیب به چهره برند نزد گروه خاصی از بخش های بازار هدف و ... دستاوردهای محتمل مثبت: اثربخشی بیشتر تبلیغ، بهبود شناخت و بهبود یادآوری برند و محصول در نقطه خرید و نتیجتا افزایش فروش از این محل، دیده شدن و شنیده شدن مکرر بواسطه همرسانی و صحبت در مورد تبلیغ و ...
⭕سوال اساسی: به نظر شما برای چنین برندی با چنین بازار هدفی و مطابق با چنین هویتی و در چنین بستر فرهنگی و اجتماعی و ... و چنین و چنان محورهای دیگر مرتبط با برند و صنعت بازار، این تبلیغ چقدر می تواند در خدمت این کسب و کار باشد؟
در کنار مجموعه ها هستم تا ضمن جلب توجه بیشترشان به رفتار بازار، رقبا و مشتریان، کمک کنم منابع ارزشمندشان را به نحو اثربخش تری در بخش بازاریابی، تبلیغات و فروش محصولات به کار بگیرند.
گاه نوشت های یک بازایاب
خردهنوشتهها، تحلیلها و دیدگاهها، خاطرات، اخبار و اتفاقات و درسهای غیرحضوریِ یک شیفتهی بازاریابی
حمیدرضا قاضی مقدم | دانشجوی دکتری بازاریابی | دانشگاه علامه