ghobadi_fahimeh
ghobadi_fahimeh
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

تسلی‌بخشی‌های فلسفه

خلاصه‌ی فصل ششم: تسلی‌بخشی در مواجهه با سختی‎‌ها

فردریش نیچه دریافته بود کسانی که خواهان احساس رضایت خاطر هستند باید از هر گونه سختی استقبال کنند.

در ابتدا به شوپنهاور دل‌بستگی داشت و با نظر شوپنهاور که می‌گفت: انسان عاقل، طالب رهایی از درد است، نه لذت، موافق بود. اما با سفر به ایتالیا دچار تغییر فکری شدیدی شد و در نامه‌ای به یکی از دوستانش نوشت: تقریبا با تمام قضایای کلی با شوپنهاور مخالفم. پس نه با پرهیز از درد بلکه با تشخیص نقش آن به عنوان مرحله‌ای اجتناب‌ناپذیر و طبیعی برای دستیابی به هر چیز خوبی، رضایت خاطر حاصل می‌شود.

به قول نیچه، هنر بزرگ‌ترین محرک زندگی است. همه‌ی زندگی‌ها سخت هستند؛ آن‌چه برخی از آن‌ها را رضایت‌بخش هم می‌کند، شیوه‌ی برخورد با دردها و رنج‌هاست. هر دردی به‌طور مبهم نشان می‌دهد که چیزی اشتباه است. این درد ممکن است بسته به فرزانگی و قدرت ذهنی فرد مبتلا نتیجه‌ی خوب یا بدی داشته باشد. هنر زندگی یعنی یافتن راه‌هایی برای استفاده از مصیبت‌های خودمان. مثل باغبان‌ها به سختی‌های خود بنگریم. ممکن است گیاهان ریشه‌های عجیب و ناخوشایندی داشته باشند ولی کسی که به توانایی آن‌ها علم و ایمان داشته باشد، آن‌ها را طوری پرورش خواهد داد که گل‌های زیبا و میوه به بار آورند؛ در سطح ریشه‌ی زندگی هم ممکن است عواطف و اوضاع دشواری وجود داشته باشد، ولی با پرورش و رسیدگی دقیق می‌توانیم آن‌ها را به بزرگ‌ترین دستاوردها و شادکامی‌ها تبدیل کنیم.

نیچه تأکید می‌کند که «چیزهای خوب و ستوده با آن چیزهای بد و به ظاهر متضاد با خویش، موذیانه مربوطند و به هم وابسته و در هم تنیده‌اند؛ چه بسا از یک گوهرند، چه بسا!» «مهر و کین»، «حق‌شناسی و انتقام»، «نیک‌سرشتی و خشم»، به یکدیگر تعلق دارند. که به این معنی نیست که آن‌ها را باید با یکدیگر نشان داد، بلکه به این معناست که امری مثبت ممکن است نتیجه‌ی امری منفی باشد که با موفقیت باغبانی شده است.

فلسفهنیچهتسلی‌بخشی‌های فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید