giilas
giilas
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

بحرانِ شکست

بحران شکست
بحران شکست

وقتی برایمان بحرانی پیش می آید ،هر کس به شیوه خودش به حل و فصل آن بحران می پردازد ، هرکس به روشی سعی میکند چالش پیش آمده را پشت سر بگذارد ، که نیمی از این عکس العملها می تواند به صورت ناخودآگاه اتفاق بیفتد .
وقتی در زندگی با شکست روبرو می شویم "گریه"اولین کاری ست که میکنیم ، قطعا همه ما وقتی شکست را تجربه میکنیم بدون در نظر گرفتن حرف و حدیثهای عامه، مثل ، مرد که گریه نمیکنه ، یا گریه نشونه ضعفه ،یا گریه نکن دشمنت شاد میشه ، و و و ،
همه مان گریه میکنیم ، حالا یکی در خفا ، در تاریکی شب ، پتو را فرو میکند توی حلقومش و اشک میریزد ، یکی هم با تلنگری مینشیند و دریا دریا گریه میکند ،
ولی تازه خودِ واقعی هرکس بعد از پشت سر گذاشتن این گریه ها نمود پیدا میکند، وقتی گریه ها تمام شد......
مثلا دختری را تصور کنید با موهای بلند فرفری ، ناخنهای لاک زده ی بلند شیتان پیتان ، لابه لای گریه هایش تمام ناخنهایش را کوتاه میکند و دیگر تا مدتهااااااا لاک نخواهد زد ، موهایش را کوتاه میکند تا بیخ گردن و صافشان میکندد برای همیشه ، همیشه ی همیشه که نه ولی حداقل تا یکسال آینده میخواهد اصلا شبیه آن دختری نباشد که روزی ،جایی ، شکست خورده بود.....
گریه که تمام شد تازه زندگی شروع میشود ،تازه باید بگردی خودت را پیدا کنی ، جمع و جور کنی ،به هم بچسبانی ، و شروع کنی ......
مبادا در همان گریه و توهم شکست باقی بمانی ، حتما بعد از این سختی آسانی ست......

شکستبحرانچالشقلب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید