“وقتی بچه بودم موش های صحرائی به مزرعمون حمله کردند و تمام محصول هامون را خوردند. مادر بزرگم چند تاشون را انداخت توی یک قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگی شروع کردند هم دیگه را بخورند. دو سه تا موشی که آخر سر موندند را آزاد کرد…
بهش گفتم: مادر بزرگ چرا آزادشون میکنی؟
گفت: ”این ها دیگه موش خور شدند و هر موشی وارد مزرعه بشه تیکه تیکه اش میکنند!”
«حکایت تلخی از یک جامعه آفت زده»
فروشگاه آنلاین گیل مد . با ما بهترین خودت شو
Www.gilmode.com