یه روزایی خسته می شم... شده تو هم کم بیاری ؟
یک سری مفاهیم داریم تو طراحی معماری برای خلق مسیر پویا و تاثیر گذار ، که حالا این مسیر می تونه پل باشه ، حاشیه یا ساحل رودخانه و دریا باشه یا حتی راهرو های طویل مجتمع های مسکونی ، تجاری یا آموزشی ، هر کدام اینها جنس و شکل طراحی خاص خودش رو می طلبه اما چیزی که توی همه اینها مشترک هست و باید رعایت بشه اینه که از دو بخش تشکیل میشن فضای حرکتی و فضای مکث ؛ تو فضای حرکت جهت مهمه و اینکه طوری طراحی بشه که به کاربر حس حرکت رو القا کنه و حالا هرچی طراحی غنی تر باشه ویژگی های این حرکت مطلوب تر میشه. اما یه فضاهایی هم باید با فاصله های منطقی از هم به عنوان فضای مکث طراحی بشه که این فضاها برای نفس گرفتن ، تفریح ، نگاه به راه آمده و در پیش و از این دست اهداف طراحی میشه.
حالا اون روز داشتم با خودم فکر می کردم زندگی ما هم باید خوب طراحی شده باشه ، همیشه نباید رفت ، همیشه حرکت نیست ، که اگر حرکت باشه خوب طراحی نشده و در نهایت یه جا دیگه می بُریم و ازش میایم بیرون ...
خلاصه ... باید اینجا می گفتم که یادم بمونه ؛ اگر آدم بخواد از زندگیش زود خسته نشه باید به زندگیش تنوع فضایی بده ، باید مکث و حرکت و با هم تلفیق کنه ، یه جاهایی بایسته و به مسیر آمده نگاه کنه و برای مسیر پیش رو برنامه بریزه ، یه جاهایی خسته بشه و بشینه و فقط به حرکت بقیه نگاه کنه ...
یادم باشه زندگیم باید خوب طراحی شده باشه .