برو تو دل ترس. میدونم گفتنش راحته ولی عمل کردن به اون سخته. از ارتباط برقرار کردن دوری نکن. اگر از مهمونی رفتن خجالت میکشی برو مهمونی. اگه از کاری خجالت میکشی از فضایی خجالت میکشی باید پا بذاری روی ترسات و بری سراغش. حتی اگه درد داره. اگه دیگران بهم بخندن؟ به جهنم. اگه طپق بزنم چی؟ فدای سرم. از قانون پنج ثانیه استفاده کن و اگه حرفی یا سوالی داری یا میخوای احوالپرسی کنی سر پنج ثانیه انجام بده. به جای اینکه بگی من همیشه خراب میکنم به این فکر کن که این باور واقعیه؟.... تمرین سخت اما موثر: کارهایی رو از بقیه بخواه که میدونی بهت نه میگن. مثلا یه عالمه پول خورد ببر مغازه و بگو بشمار بهم تراول بده......چون خیلی از ما از نه شنیدن میترسیم و ازش خجالت میکشیم.....فقط قدرت نه گفتن مهم نیست بلکه قدرت نه شنیدن هم مهمه.
یک لیست از ویژگیهای مثبت خودت بنویس: ما معمولا فقط ویژگیهای منفی خودمونو میبینیم. من زشتم، من چاقم، من جوش دارم، من فلانم.... به جای اینا روی نقاط مثبتت تمرکز کن. حتی اگر چاقی یا اصلا چشمات کجه ولی به جاش صدای خوبی داری یا خیلی مهربانی... تو ویژگیهای مثبت زیادی داری که باید اونها رو در ذهنت پررنگ کنی.
روی زبان بدنت کار کن: مثل آدمای قدرتمند بشین، راه برو و رفتار کن.
توجه رو به بیرون از خودت متمرکز کن نه به روی خودت. اگر همش حواست به نکات منفی و مثبت خودت باشه نمیتونی با آدما خوب ارتباط برقرار کنی. در این جهان هستی تو یک نقطه هستی. پس سخت نگیر و انقدر توجهتو روی خودت نذار.
خودتو درحالیکه خجالتی نیستی و با عزت نفس و اعتماد به نفس هستی تصور کن. وقتی اون ورژن خودتو تصور میکنی ناخودآگاه عی میکنی شبیه اون نسخه از خودت باشی.
الگوی مناسبی برای خوت انتخاب کن. حداقل در اوایل کار شخصی که اعتماد به نفس بالایی داره رو الگوی خودت قرار بده. اگر در اطراف خودت همچین کسی پیدا نکردی پس توی فضای مجازی دنبال همچین شخصی بگرد.
مواظب خودگویی هات باش. ما آدما همش مراقبیم که کسی بخاطر حرفای ما ناراحت نشه اما وقتی داری با خودت و وراجب خودت حرف میزنی بسیار بد با خودت حرف میزنی. باید به خودت احترام بذاری.
افکرا و احساسات خودتون رو یادداشت کنید. ما باید روی افکارو احساسات خودمون اسم بذاریم. فکر کن و یادداشت کن تا قسمت منطق مغزت فعال بشه. با نوشتن افکارت میتونی کنترل افکارت رو بگیری دستت. همه ی افکاری که بهش فکر میکنی با جزییات فراوان بنویس تا ریشه احساساتتو پیدا کنی و بتونی درستش کنی.
پله پله بیا بالا. اول سطح خجالتتو بررسی کن. اون موقعیتایی که توش خجالت میکشی بنویس و اونها رو از تا ده درجه بندی کن. حداقل ده تا از موقعیتهارو بنویس و از ساده ترینش شروع کن. مثلا از سلام دادن یا آدرس گرفتن شروع کن و پله پله برو جلو.
اگر دو سه ماه این تمارین رو انجام دادی اما نتیجه نگرفتی باید ریشه خجالتت رو پیدا کنی و اونو رفع کنی.