علی‌آقا
علی‌آقا
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

هنر خوار شد، جادویی ارجمند

کانال تلگرامی مجمع دیوانگان: رسانه رسمی حکومت ما تا کنون حداقل سه مورد نابغه ایرانی را کشف کرده که موفق شده‌اند «قانون اول ترمودینامیک» را نقض کنند و ماشین‌هایی بسازند که بدون سوخت ورودی، برق تولید می‌کنند...

امیرعلی نصراله‌زاده: در قرن ششم میلادی زلزله‌ای سهمگین قسطنطنیه را با خاک یکسان کرد. حتی گنبد ایاصوفیه در هم شکسته بود. آگاثیاس، مورخ بیزانسی قرن ششم، بعد از زلزله نوشت: «شارلاتان‌ها و پیامبران خودخوانده در خیابان‌ها می‌گشتند. گویی که جامعه چنین افراد غریبی را مخصوص ایام بدبختی پرورش می‌دهد».

هنر خوار شد، جادویی ارجمند
هنر خوار شد، جادویی ارجمند

«آناتولی کاشپیروفسکی» هم یکی ازین شارلاتان‌ها بود که در ماه‌های آخر فروپاشی شوروی کمونیستی به شهرتی خیره‌کننده رسید. تخصص کاشپیروفسکی شفای دسته‌جمعی بود! کارش را از سالن‌های کوچک اجتماعات در کیِف اوکراین شروع کرده‌ بود و در اواخر سال ۱۹۸۹ در کل روسیه و اروپای شرقی، برای جمعیتی ۳۰۰میلیونی به صورت تلویزیونی برنامه‌های شفابخشی برگزار می‌کرد. او اولین نمونه چنین افرادی نبود. تاریخ شوروی پر از شفادهندگان، معجزه‌کنندگان و قدیسان است؛ راسپوتین هم پیشرفتش در دربار تزارها را مدیون اعتقاد آن‌ها به قدرت‌های جادویی‌اش بود. اما در مورد کاشپیروفسکی پرسش این بود که چطور سرانجام رژیم کمونیستی، با داعیه ماتریالیسم و رد مذهب، به جایی رسید که به دستور مقامات، تلویزیون رسمی جلسات انرژی‌درمانی برگزار می‌کرد؟

همان‌طور که آگاثیاس پیش‌بینی کرده بود، اواخر سال‌ ۱۹۸۹ ایام بدبختی بود. چیزی از بروز جنبش‌های استقلال‌طلبی و شورش سراسری کارگران به خاطر غذا و صابون نگذشته بود. سیستم همگانی سلامت ویرانه‌ای بیش نبود؛ دارو که هیچ، بیمارستان‌ها به آب شرب هم دسترسی نداشتند. اقتصاد از هم فرو می‌پاشید و مردم در بیم «دوره جدیدی از مشکلات» به سر می‌بردند. درست در همین ایام سر و کله طالع‌بین‌ها، سحرنویسان و شفادهندگان پیدا شد.

دیوید رمنیک، نویسنده کتاب «مقبره لنین» معتقد است که دستور مقامات حزبی برای تلویزیونی کردن آدم‌هایی با چنین اعتقادات و ادعاهایی، یک نقشه کلان برای پرت کردن حواس مردمانی است که در تنگ‌دستی و بیچارگی دست و پا می‌زنند. او احتمالا درست می‌گوید؛ ممکن است حواس‌پرتی مردم از مشکلات روزمره، بخشی از انگیزه مقامات رسمی باشد؛ اما توصیه پیش‌گویانه آگاثیاس تنها متوجه نقشه زیرکانه حاکمان نبود. منظور او از ایام بدبختی زمانی است که قسطنطنیه با خاک یکسان شد؛ قدرت و شکوه ابدی امپراتوری روم شرقی دود شد و جامعه به کلی فروپاشید.

سال ۱۹۸۹ در تاریخ شوروی فقط یادآور بحران‌های اقتصادی و شورش‌‌های متنوع نیست؛ بلکه نقطه عطفی در انسجام سیاسی شوروی است. دیگر کار از انتقاد به اعمال وحشیانه استالین گذشته بود. حتی آزادی انتقاد از لنین هم چاره مشکل نبود. آنچه اتفاق افتاده بود، عبور مردم از تمام روایات، تمام خطوط رسمی سیاست و تمام مصلحت‌سنجی‌های معمول دوران طولانی حاکمیت کمونیستی بود. به یک باره در خیابان‌ها سر و کله مردمی پیدا شده بود که روز جهانی کارگر مقابل چشمان گورباچف رژه می‌رفتند و شعارهای لیبرالیستی می‌دادند. تمام کارایی هفتاد سال پمپاژ بی‌وقفه ایدئولوژی از دست رفته بود.

مقامات حزبی، حداقل آن‌هایی که چشم و گوش‌شان بازتر بود، می‌دانستند که فرمول‌های قدیمی جواب نمی‌دهد. نه سرکوب خشن، نه تکرار دروغ‌های قدیمی و نه وعده‌ها و چشم‌اندازهای رنگارنگی که از آینده سوسیالیسم ترسیم می‌کردند دیگر هیچ کدام کارساز نبود. پس در تلاشی ناشیانه تقلا کردند تا از دایره تنگی که خود کشیده بودند خارج شوند؛ اما اشکالی وجود داشت: شخصیت‌های ملی و مردمی واقعی را رانده بودند و حالا که اعتبار تمام تریبون‌ها و چهره‌های‌شان از بین رفته بود، برای نگه‌داشتن جامعه‌ای فروپاشیده، به ناچار باید دست به دامان مشتی شارلاتان می‌شدند!


چندی پیش، رضا رشیدپور در برنامه تلویزیونی خود میزبان جناب «دکتر سایان» بود. نابغه شگفت‌انگیزی که اولین «دایرةالمعارف بدون منبع» در سطح جهان را نوشته و بنیان‌گذار یک ورزش رزمی جدید و کاملا «بومی» است! فارغ از اینکه چطور مجری تحصیل‌کرده مملکت از «بدون منبع» بودن یک دایرةالمعارف به وجد آمده بود، و حتی اگر به یاد نیاوریم که تاکید نابغه گرامی بر کلیدواژه‌هایی همچون «بومی» احتمالا ریشه در کجا داشت، نکته جالب برنامه بخشی بود که جناب سایان از دهان‌اش در رفت که اساسا آثارش با حمایت گروهی از دست‌اندرکاران صدا و سیما منتشر و توزیع شده است. اتفاقی که احتمالا امروز هیچ کس حاضر به پذیرش آن نیست چون جناب سایان چندی است که کارش به ادعای پیامبری رسیده و تحت تعقیب است.

پیشتر هم همین برنامه پسربچه ده‌ساله‌ای را معرفی کرد که نابغه طراحی در صنعت خودروسازی است و بزرگترین شرکت‌های جهان از جمله «تسلا» و «ولوو» برایش سر و دست می‌شکنند و حتی ادعا شد که ایشان در دانشگاه صنعتی شریف تدریس هم می‌کند. این نابغه ۱۱ساله خیلی زود هم مورد اقبال مقامات دولتی تا سطح جناب نوبخت قرار گرفت تا یادآور خاطره دختربچه ۱۳ساله‌ای شود که در زیرزمین خانه‌شان انرژی هسته‌ای را کشف کرده بود. با این تفاوت که این بار طولی نکشید که خبر رسید نابغه خردسال در امتحان نرم‌افزار نقشه‌کشی با کسب نمره منفی نفر آخر شده است! (اینجا)

رسانه رسمی حکومت ما تا کنون حداقل سه مورد نابغه ایرانی را کشف کرده که موفق شده‌اند «قانون اول ترمودینامیک» را نقض کنند و ماشین‌هایی بسازند که بدون سوخت ورودی، برق تولید می‌کنند. ینجا) نمونه‌هایی همچون «مسعود صابری»، خواننده گوش‌خراشی که از قضا فوق تخصص پزشکی برای درمان فرق سر تا نوک پا داشت، یا «رضا عظیمی»، کارآفرین نمونه که خیلی زود یک مفسد اقتصادی از کار درآمد (اینجا) و البته ده‌ها مورد دیگر نیز از مصادیق آشکار شارلاتان‌هایی هستند که مستقیما با رانت صدا و سیما رشد کرده‌اند.

به تعبیر هانا آرنت، «گرایش پر شور به انتزاعی‌ترین مفاهیم به عنوان رهنمودهای زندگی، و خوار داشتن عمومی آشکارترین قوانین عقل سلیم» از بارزترین ویژگی‌های جوامع توده‌ای در وضعیت‌های توتالیتر است. وضعیتی که گویی در آن تمام جامعه، باور خود به «انسان» و قوانین و قواعد منطقی جهان را از دست داده است. تمام راه‌ها به شکست انجامیده و تمام روزنه‌های امید به عقلانیت بشر، یا سودمندی و کارآمدی تلاش و کوشش انسانی یکسره به ناامیدی کشیده شده است. وقتی انسان بی‌اعتبار شود، باید به سوی «ابرانسان»ها روی آورد تا شاید با دستاوردهایی غیرعقلانی، فراطبیعی و معجزه‌گون، جامعه تحقیر شده و تسلیم شده را یک شبه به بهشت خیالی‌اش برسانند. درست در چنین وضعیتی‌ست که پیش‌گویی آگاثیاس محقق می‌شود. پیامبران خودخوانده و شارلاتان‌ها تکثیر می‌شوند.

دامن زدن سیستماتیک به چنین منجلابی از فروپاشی اجتماعی، یعنی تلاش برای تخدیر هرچه بیشتر جامعه، انتزاعی کردن تصورش از جهان، منفعل کردن زیست شهروندان و به رکود و فساد کشاندن هر تلاش و کنش فعالانه انسانی و اجتماعی.

منبع: t.me/divanesara


سایر مطالب:

سرنوشت غم‌انگیز مرسدس: دختری که نامش بر یکی از مشهورترین برندهای خودروی جهان است... ۳ سال پیش خواندن ۴ دقیقه

الناس علی دین ملوکهم: سیر تحول مقایسه و آرزوی ایرانیان: ژاپن » کره‌جنوبی » امارات » ترکیه » گرجستان » ؟! ۳ سال پیش خواندن ۴ دقیقه

⭐️ سهم هر ایرانی از بودجه دین و مذهب: ۳۲ دستگاه بودجه‌ای برابر با ۳ هزار و ۳۱۶ میلیارد تومان دریافت می‌کنند برای یک هدف: «دین و مذهب». ۳ سال پیش خواندن ۵ دقیقه

نقدی بر طرح سیستم‌عامل ملی: طرحی که در سال ۱۳۸۵ بیش از نهصد و پنجاه میلیون تومان هزینه در بر داشت ۳ سال پیش خواندن ۱۰ دقیقه

برای سروهای شیرازی پارک ساعی: پیرمرد پرسید: شما می‌دونستی هرچی سرو شیرازی توی این پارک هست، من کاشتم؟ ۳ سال پیش خواندن ۱۰ دقیقه

رسانه ملیمعجزهصدا و سیمافناوریاختراع
بیشتر مطالب این صفحه بازنشرند چون به نظرم ارزشش را دارند. علی حسین‌زاده هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید