فیثاغورث فیلسوف و ریاضیدان بزرگ جهان درسال ۵۸۲ پیش از میلاد در جزیره ساموس، واقع در یونان باستان بدنیا آمد. پدرش تاجری اهل تیروس بود. (تیروس امروزه در ترکیه قرار دارد) او را از همان دوران کودکی به علم آموزی گماشتند و فیلسوفان آن دوران چون فیرکیدس و آناکسیماندر استاد او بودند.
فیثاغورث در جوانی به سفرهای زیاد پرداخت و مدت بیست و دو سال از عمر خود را سفر کرد او به مصر، بابل و ایران سفر کرد و در این سفرها دانش بسیار آموخت. آورده شده که فیثاغورث، در ایران دانش مغان را آموخت همچنین نقل شده است که پولوکراتوس، پادشاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش نمود تا او را به رموز علم خود آشنا سازند و فیثاغورث توانست به رموز کاهنان مصری دست یابد. او مدتها در مصر به علم آموزی پرداخت و سپس به بابل رفت و در آنجا نیز به تحصیل علم پرداخت و در سال ۵۳۰ قبل از میلاد به یونان بازگشت. او در یونان در زادگاه خود مدرسه ای را بنیان گذاشت و در آن مدرسه به تدریس ریاضیات، فیزیک، اخلاق و سیاست پرداخت. چون در این مدرسه جلسات سیاسی برگزار می شد سرانجام فیثاغورث ناچار به ترک زادگاه خود شد و به کراتون رفت و در آنجا مقیم شد. او در سال ۵۳۰ قبل از میلاد در کراتون یک مدرسه دیگر را بنیاد کرد که بعدا” شعبه های دیگری از آن در شهرهای جنوب ایتالیا تاسیس شد. این آکادمی یک مدرسه و یک مکتب برادری مذهبی مبتنی بر اصول اخلاقی و فلسفی معینی است، که در آن همه برادران می بایستی وفاداری و رازداری را رعایت کنند. در مدرسه کراتون نیز او از سیاست دوری نجست. فیثاغورث و پیروانش اثر مهمی بر سیاست حاکم داشتند. اما با اینهمه با سدهای بزرگی از مخالفت نیز روبرو بودند. نظرات ریاضی او با فلسفه و اعتقادات مذهبی درهم آمیخته بود. او بدون شک از پایه گذاران فلسفه و ریاضیات جهان است. به اعتقاد فیثاغورث فلسفه موجب تصفیه و تذهیب روح می شد و روح با خدایان در ارتباط بود. او اعتقاد عمیق به قانون و پیروی از نظم اجتماعی داشت. او اعداد را مقدس می دانست به اعتقاد او هر چیز یک عدد بود. او هر را عدد سمبل و نشانه چیزی می دانست برای مثال عدد ده نشانه کمال بود. فیثاغورث در آسیای صغیر (ترکیه امروز) به سفرهای وسیعی می پردازد و در آنها با بعضی از ریاضیدانان و فیلسوفان برجسته ان زمان تبادل نظر می کند. در مورد مرگ او روایت های مختلف نقل شده است گفته شده است که بالاخره متعصبان مذهبی و سیاسی، تودههای مردم را علیه او شوراندند و مخالفان مکتب و معبد او را آتش زدند و او در سال ۵۰۷ قبل از میلاد در میان شعلههای آتش جان سپرد. به روایت دیگر نقل شده است که وقتی او و پیروانش تحت فشار قرار گرفتند او به علت تحت فشار قرار گرفتن پیروان خود اقدام به خودکشی نمود.
اصل اساسی فیثاغورث این بود:(همه چیز عدد است). کاملا روشن است که جهان شامل چیزهایی به غیر از عدد است، در حالی که 2500 سال بعد انیشتین کارش را با دیدگاهی مشابه فیثاغورث دنبال کرد. نمونه های زیادی از تفکرات بشری به او منسوب است. مهم ترین و معروف ترین آن، قضیه فیثاغورث است. «در مثلثی قائم الزاویه با اضلاع a، b، c در صورتی که c ضلع روبه روی زاویه قائمه(وتر) باشد: a به توان دو+ b به توان دو= c به توان دو». اما با تمام این نبوغ، بدون شک بهترین نمونه از نادانی فیثاغورث، مذهب اوست. مذهب فیثاغورث شامل فهرستی از دستورات عجیب و غریب برای شاگردانش(یا شاید بهتر باشد بگوییم پیروانش) بود. قوانین او اجازه نمی داد شاگردانش چیزی را بپذیرند که قابل اثبات نباشد یا این که تغییر مسیر دهند. پیروان او باید از چیدن گل یا دست گذاشتن روی جوجه خروس سفید خودداری می کردند. خوردن حبوبات مطلقاً ممنوع بود. از نظر فیثاغورث اگر حبوبات در داخل قبری تازه قرار گیرند و بعد روی آن را با مدفوع حیوانات به مدت چهل روز بپوشانند، انسان از آن متولد می شود! اینکه چگونه می شود، انسانی با نبوغ کامل در عرصه دانش ریاضی، به چنین خرافاتی اعتقاد داشته باشد واقعا عجیب است!!!
منابع: ویکی پدیا، سایت پرورش افکار، سایت حقوق نیوز
درود بر انسانیت
پست های مرتبط: