خب امروز میخوام با زدن یه غر مشتی به نظام آموزشی مفهوم پلی مث رو براتون توضیح بدم. مفهومی که خیلی امروزه افراد کمی باهاش آشنا هستن. پلی مث یعنی بحرالعلوم یا حکیم که تو گذشته خیلی باب بود ولی امروزه اینقدر علوم گسترده و گسسته شده که عملا رسیدن به این درجه غیرممکنه.
و اما نظام آموزشی، نظام آموزشی داره به راهی میره که افراد رو یا کارمند بده بیرون یا به صورت تک بعدی متخصص و این فقط تو نظام آموزشی کشور ما نیست همه جای دنیا این اشتباه داره رخ میده. خیلیا رو دیدم که بهم میگن وای تو خیلی خوب درک میکنی باید روانشناس میشدی یا خیلی سلیقه هنریت خوبه کاش میرفتی هنر ولی خب درد!!!
مفهوم پلی مث امروزه باید به این شکل تعریف شه که اینقدر اغراق آمیز نباشه یک سری افراد احتیاج دارن که چند علم رو بخونن و پلی بین رشته ها ایجاد کنن که مفهوم جدیدی بسازن و وجود یک متخصص عملا معنی نداره دیگه و فقط به درد انتقال به یه نسل دیگه میخوره.
من فلسفه بلدم ولی فیلسوف نیستم، روانشناسی بلدم ولی روانشناس نیستم، هنر بلدم تا حدودی ولی عنوان هنری فیلمساز و موزیسین و نویسنده ندارم و ... همه این ها ویژگی های من هستن و دلیلی ندارم که بگم متخصص چیزی هستم. من یه انسانم و باید از هر چیزی که فکر میکنم لذت میبرم و در پیشبرد اهدافم بهم کمک میکنه یاد بگیرم. خیلی از افراد دوست دارن هنر بخونن و باید بهتون بگم هنر خوندن اصلا کار جالبی نیست. اسمش روشه دیگه، هنر "خوندن" تو دنیای دیروز بود که احتیاج به تحصیلات و تسهیلات سنگین بود برای کار هنری(البته هنوزم تو پروژه های بزرگ هست) ولی امروزه افرادی با یک گوشی کیفیت های فوق العاده ای خلق میکنند.
یک هنرمند یا بهتر بگم یک خالق خلاق باید بتونه بسازه باید مکانیک بلد باشه در کنارش ذوق هنری داشته باشه. بتهوون هم ریاضی دان بود، چطور فکر میکنین یه آدم کر میتونه انقدر خوب خلاق کنه؟
ما همه ویژگی ها رو در خودمون داریم کمی روانشناسیم کمی هنرمندیم کمی اینیم کمی اونیم و اگر قرار باشه یک سمت رو فقط به حد تخصص برسونیم احتمال موفقیت بسیار کم خواهد شد و انسان تک بعدی به وجود میاد. باید رفت دنبالش و بیشتر راجبش یاد گرفت من 4 سال کارشناسی تقریبا هیچی از دانشگاه یاد نگرفتم و هر چیزی که یاد گرفتم از یوتیوب و کتاب بودش. وقتی یه همچین گنجینه ارزشمندی دارین به دانشگاه احتیاجی ندارین...(البته اگر پسر نباشین، چون پسرا باس برن سربازی و دانشگاه) اینکه میگم احتیاج ندارین نه اینکه نرین باید برین چون چشم و هم چشمی خونواده به کشتنتون میده و البته جامعه خوبی داره و از لحاظ مقبولیت اجتماعی هم بالا میرین چون شاید خودتون رو تغییر بدین ولی دید بقیه رو که نمیشه تغییر داد.
کجا بودم؟ آها! برین دنبال علاقه هاتون و براشون وقت بزارین هیچ تک علمی شما رو توصیف نمیکنه و شما برای دووم آوردن تو دنیای امروز نمیتونین با یه علم به جایی برسید. اگر هنرمندی و فقط بلدی گیتار بزنی هیچوقت موفق نمیشی چون هزاران نفر بهتر از تو هستن باید بتونی تو شبکه اجتماعی دیده شی که فقط به هنر نیست و اون هم علم خودش رو داره باید بتونی پول دربیاری و کلی چیزهای دیگه که تا فردا میشه راجبش حرف زد.
میشه کلی از وقت های تلف شده ای که همتون دارین (چون الان دارین تلف میکنین با خوندن شر و ورای من) رو تبدیل کنید به یادگیری کاربرد و ساختن یه چیز متفاوت گیتاریست زیاد داریم ولی گیتاریستی که نحوه اجرا و دیدگاه متفاوتی از بقیه داره بسیار کم داریم.
همین دیگه، به اینکه چی میخواین باشین و معنا رو تو چی پیدا میکنین فک کنید و دنبالش بگردین اگرم نمیدونین ایراد نداره منم سال 3ام دانشگاه فهمیدم که علاقم چیه. وقتی لم داده بودم و مستند میدیدم. اینکه بشینید بزنین تو سرتون که آی ننه وای ننه من غریبم هیچ چیزی رو حل نکرده و نمیکنه و فقط تنبلیه شماست شما میتونید پلی مث باشید و کلی کار کنید.