گنجشک·۳ روز پیشپدیدارشناسیِ پیکانِ خستههمه چیز از یک شکست در نگاهم آغاز شد، اما ریشهاش به سالها قبل برمیگشت؛ به بخاریِ خرابِ آن پیکانِ استیشنِ لیمویی که بوی بنزین نیمسوزش، او…
گنجشک·۱ ماه پیشموسیقی آشویتس را نجات میداددر بلوک ۱۷ اردوگاه آشویتس-برکناو، هوا نه از اکسیژن، که از خاطراتِ بوی چوب کاج لهستانی، ترسِ تهنشینشده و تنهای بینام انباشته بود. اینجا…
گنجشک·۱ ماه پیشبا ضرب آهنگ جهان انسان برقصانسان روزی به این حرص افتاد که جهانش را مصرف کند، دریغ از اینکه دارد خودش را مصرف میکند...انسان، واژه ای که انقدر مصرف شده که حتی اوردن اسم…
گنجشک·۲ ماه پیش#محاکمه صفحه ۵چرا همش موسیقی بیکلام میگذارید؟ خب این سوال من رو وا داشت که یه محاکمه جدید بنویسم و با صورت بندی اون جواب این سوال رو در ادامش بدم...
گنجشک·۴ ماه پیشاینترلود – حکمِ نامکتوبسقف فرو رفته تالار اولهمانطور ترک خورده مانده بود؛از گوشهای، هنوز صدای کشآمدن طنابهای سکوت میآمد.ساعتِ قاضی دوم، آویزان و وارونه،دانه…
گنجشک·۴ ماه پیشاپیزود ۸ – گردآورنده تمثیلهاتالار، بوی کاغذ خیس و سوخته میداد.قفسهها تا سقف کشیده شده بودند، ولی هیچ شماره یا برچسبی رویشان نبود.کتابها روی کتابها؛ آنقدر که دیوار…
گنجشک·۴ ماه پیشاپیزود ۷ – معمارِ سایههاتالار، دیوارهایی داشت که انگار از غبار ساخته شده بودند.هر بار که نفس میکشیدم، بخش کوچکی از آنها جابهجا میشد و شکل تازهای به سایهها می…
گنجشک·۴ ماه پیشاپیزود ۶ – کاتبِ لحظههادفتر روی میز بود.نه بسته میشد، نه خالی میماند.صفحههایش همیشه آمادهی بلعیدن یک لحظهٔ تازه بودند.قاضی سر بلند نکرد.فقط قلم را کشید.صدایی…
گنجشک·۴ ماه پیشاپیزود ۵ – ایمانِ شکستهتالار بود؛ سقف ترک خورده و نورهایی که از شکافها مثل تیغه میافتادند.قدم میزنم، هر قدم صدای یک چیزِ کهنه را خرد میکند.نه یک چیز بزرگ قطعه…
گنجشک·۴ ماه پیشاپیزود ۴ – راهبِ خالیبرسکو دایرهای بود.نه بهشکل سنگ یا چوب، مثل چیزی که مدتهاست بیصاحب مانده و فقط «شکل بودن» را نگه داشته.راهب نشسته بودردایی پر از سوراخ، رن…