من به شخصه آدم خوش بینی هستم و ترجیح میدم وقتی میخوام در مورد تکنولوژی یا نوآرویی صحبت کنم اول از خوبی ها و مزیت هایی که برای ما ایجاد میکنه صحبت کنم. در مورد هوش مصنوعی هم همینطور بوده و من همیشه در کنار چالش های موجود آینده ای روشن متصورم، روشنتر از امروز و در مورد اون اینجا مینویسم.
اما دست انداز ها و چالش هایی که هر روز به اندازه ی خود نوآوری پیچیده تر میشن، همواره سرعت این پیشرفت رو کمتر میکنن و من مطمئنم که با دانستن بخشی از این چالش ها و دست انداز ها میتونیم سرعت رو بیشتر کنیم و حداقل در زمینه ی پزشکی از قدرت هوش مصنوعی برای درمان بیماری های لاعلاج و افزایش کیفیت و کمیت خدمات پزشکی استفاده کنیم.
برای درک بهتر چیزی که در ادامه می خوام در موردش صحبت کنم میخوام از یک داستان متفاوت شروع کنیم. داستان روغن مار؛ روغن مار در آینده ای دور در کشور چین به عنوان مرهمی برای درد مفاصل استفاده میشده و بعدا از طریق افرادی به کشور های غربی راه پیدا میکنه و فروشندگانی به دروغ و با وعده های گمراه کننده اون رو به عنوان داروی همه ی بیماری ها و جوان کننده و خلاصه معجونی همه کاره به مردم میفروختند. در حالی که هیچ اثبات علمی برای این موضوع وجود نداشت و صرفا نوع ارائه و اطلاعات گمراه کننده به همراهی ترکیبی از اپیوم ها و ها الکل و آمفتامین ها باعث میشد تا مردم اون هارو خریداری کنن.
چیزی که در اینجا از این داستان مورد بحث است مسیری هست که این دارو ها و مکمل ها برای تولید شدن، شناخته شدن و ورود به بازار و ساختن یک بازار بسیار موفق طی کردن. مسیری که شاید شرکت های داروسازی اون رو به خوبی بلد باشن و با ارجاع به مقالاتی که کیفیت مورد قبولی ندارن و از متد های درستی استفاده نمیکنن چنین داروها و مکمل هایی رو ابتدا به جامعه ی پزشکی و بعد از اون با واسطه و یا بدون واسطه اون رو به عموم مردم معرفی و مصرف اون رو واجب قلمداد میکنن. در واقع شرکت های داروسازی بزرگ از نتایج گمراه کننده ی مقالات و مطالعات و یا تحلیل نادرست اونها استفاده میکنن تا محصولات خودشون رو در در بازار های بزرگی به فروش برسون.
اخیرا برای دارو ها و درمان های پزشکی که بدون هیچ مدرک موثق علمی به بازار راه پیدا کردن و در واقع نوعی کلاهبرداری هستند همین اصطلاح روغن مار به کار میره و داستان های زیادی در مورد اون در دوران کرونا شنیدیم. در واقع در بهترین حالت و در دنیای امروزی، شرکت ها و آدم ها با استناد اشتباه یا برداشت و تحلیل اشتباه از مقالات و مطالعات اشتباه برای نفع های شخصی استفاده می کنن.
اما چه ارتباطی بین روغن مار و الگوریتم های هوش مصنوعی وجود داره؟ در دنیای امروز که در اینترنت میتونیم دسترسی به حجم زیادی از داده های پزشکی مرتب شده داشته باشیم و از طرفی ساختن شبکه های هوش مصنوعی راحتتر شده و منابع کامپیوتری بیشتری برای اجرای این الگوریتم ها موجود هست، نوشتن مقالات هوش مصنوعی در حوزه ی پزشکی به طور شگفت انگیزی افزایش یافته و ژورنال های زیادی سالانه تعداد زیادی از این مقالات رو چاپ میکنن.
اما نفع مالی ژورنال ها و تنگنای زمانی استادان برای دریافت گرنت ها و یا عجله ی افرادی مثل خود من برای چاپ مقاله و داشتن روزمه در کنار مشکلاتی دیگه ای مثل زمان محدود چاپ مقالات کنفرانس باعث میشه تا حجمی از این مقالات چاپ شده در هر سال از کیفیت قابل قبولی برخوردار نباشن و این کیفیت نامناسب ممکنه سال ها برای کسی آشکار نشه تا اینکه افرادی سعی در صحت سنجی اون نظریه بکنن و یا مقالات مروروی به کمک ما بیان و با اجماع مقالات مختلف باعث بشن تا سوگیری های موضعی کمرنگ تر بشن. البته عدم قطعیت صد در صد بخشی از ماهیت علم هست و اینکه نه تنها در حوزه ی هوش مصنوعی بلکه در همه ی حوزه ها آخرین مقالات لزوما آخرین چیزهایی نیستن که ما باید به عنوان علم و فرضیات قبول کنیم اما به عقیده ی من در زمینه ی هوش مصنوعی به علت ماهیت پیچیده ی اون، چاپ مقالاتی که متد های چندان درستی ندارن چیزی هست که بیشتر اتفاق میوفته، اگثر ژورنال ها زحمت اجرای مجدد کد ها و صحت سنجی این الگوریتم هاو بررسی داده ها رو به خودشون نمیدن و خود مقالات هم کمتر گایدلاین های موجود در زمینه ی مقالات هوش مصنوعی و متریک ها و استاندارد هایی که باید رعایت بشه رو رعایت میکنن. این مشکلات به صورت سیستماتیک و در طولانی مدت باعث میشن سرعت پیشرفت در این حوزه کمتر بشه و یا اینکه در صورت بی اعتمادی جامعه ی عموم نسبت به صحت الگوریتم های موجود زمستانی دیگه حداقل برای هوش مصنوعی در پزشکی ایجاد بشه.
مقاله ی بارپلات : Artificial Intelligence in Healthcare: 2023 Year in Review