ویرگول
ورودثبت نام
بلاگر کهنه‌کار
بلاگر کهنه‌کار
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

زنده ماندن در ایران: زندگی شد آرزو!

وقتی واردِ میوه‌فروشی می‌شوم، هزارجای بدنم درد می‌گیرد که چرا نمی‌توانم خیلی از میوه‌ها را بخرم. وقتی یک ماستِ سادۀ کم‌چرب 19800 تومان حساب می‌شود، دردم می‌آید!

32سال از عمرم گذشت و زندگی کردن هم برایم شد آرزو! والله قسم نه ناشکری می‌کنم نه در برابر خدا چشم‌سفیدی!

صبح تا شب برای زندگی خیر! برای زنده بودن می‌دویم و دست آخر، هیچ چیزی دستمان نیست: نه پول ارزش دارد و نه می‌توان زندگی ساخت.

کامنتی که خیلی درد داشت وقتی خواندمش.
کامنتی که خیلی درد داشت وقتی خواندمش.

در مملکت ایران، خانه و ماشین(بخوانیم مرکَب که برای هر مردی، داشتنش واجب است!) که بدیهیات یک زندگی اولیه هستند، شده است آرزو؛ مگر اینکه قرض کنی و یا یک عمر به جای لذت بردن از پول و خرج کردن، مجبور باشی قسط بدهی، قسط بدهی و... باز هم قسط بدهی.

زندگی در ایران برای 99% افراد تبدیل شده است به زندگی قسطی! کجای این زندگی لذت دارد؟ کجای این زندگی، می‌خواهد به من آرامشی بدهد که بتوانم دورکعت نماز را با لذت بخوانم؟

این دردها را تا کی باید گفت و عملی ندید؟

زندگیگرانیاقتصاد
کارمند مجرد؛ ساکنِ شهر اصفهان http://Sabur.blogfa.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید