ویرگول
ورودثبت نام
بلاگر کهنه‌کار
بلاگر کهنه‌کار
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

فریاد از گرانی میوه

یک نگاه به موجودی عابربانکم می‌کنم و یک نگاه به گرانی میوه. صحنه‌ای را دیدم که اصلاً گله و شکایت خودم یادم رفت:

زنی نگاه به سیب‌های سرخ کرد و وقتی قیمتش را دید، سرش را پایین انداخت و سری تکان داد. به سیب‌های سبزِ پشتِ سرش نگاهی انداخت: گران‌تر بود! احساس کردم دلش شکست.

گرانی میوه روی اعصاب ما ایرانیان
گرانی میوه روی اعصاب ما ایرانیان

خواست بیرون برود که احساس کردم انگار بچه‌هایش جلوی چشمش آمدند.? نگاهی به مغازه‌دار انداخت و با دستانش، سیب‌های قهوه‌ای و بسیار بی‌کیفیت را نشان داد و گفت: لطفاً یک کیلو برایم بریزید.

این صحنه هیچ وقت یادم نمی‌رود و از خودم می‌پرسم: این درد را باید در کجا بگوییم تا خفه نشویم؟

گرانیگرانی میوه
کارمند مجرد؛ ساکنِ شهر اصفهان http://Sabur.blogfa.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید