سلبریتی هستند؛ معروف هم هستند؛ با زحمت یا بیزحمت! بالاخره به این جایگاه به لطف خدا رسیدند که البته این هم رزق است و چگونه استفاده کردن از رزق، چیزی هست بین خودشان و خدای خودشان.
چندبار در موبایل و مرورگر اینترنت، محتواهایی دربارۀ کنسرت آقای مهران مدیری دیدم و خواندم. گذشتۀ این بزرگوار، جبههرفتنشان، سریال ساختن، با بزرگان دنیای هنر حشرونشر داشتن و... را در نظر میگیرم و فقط این سؤال در ذهنم پیش آمد که اگر من هم پولدار و مشهور بودم، آیا نمیتوانستم کنسرت بگذارم و برای بازخوانی و تکرار برخی آثار قدیمی و سنتی(حتی با صدای نهچندان خوب) کلی مخاطب و هوادار با من همصدا شوند؟
قبول دارم! من اینجا بیرون گود ننشستم که خودم را با فردی مانند مهران مدیری مقایسه کنم، اما سؤالم این است در وضعیت اقتصادی امروز کشور و جامعه که همه داریم میبینیم و عملاً لمسش میکنیم، بلیطهای بین 60هزار تومان تا 190هزار تومان برای یک کنسرت، چه جای توجیهی دارد؟
یک توجیه این است که آقای مهران مدیری عزیز، کارمند جایی نیستند و مانند هر فعال بخش خصوصی، باید فکر معیشت و نان حلال باشد. این هیچ اشکالی ندارد و حق این عزیز هم هست؛ اما انگار هر روز که میگذرد، تعادل مالی مردم در جامعه بیشتر بههم میخورد و فاصله بین افراد بیشتر میشود.
سلبریتیها در ایران همانند هنرمندان میلیونر هالیوود، روی فرش قرمز راه میروند و فالوورهای میلیونی دارند و دم از مردمی بودن هم میزنند، ولی متوجه نمیشوم کجای سبک زندگیهای پرزرقوبرق، بادیگارد داشتنها، پوشیدنها و خارج رفتنهایشان با زندگی مردم عادی همراهی، نزدیکی یا حداقل مشابهتی دارد؟
من قصد فضولی دارم. قصد قضاوت کردن کسی را هم ندارم! اما دلم درد میگیرد که عمدۀ پژوهشگران، دانشمندان، معلمین و حتی نخبگان کشور عزیزم باید در ابتداییترین خواسته یا امکانات مورد نیازشان به دلایل مالی بمانند و برخی، پولشان از پارو بالا برود.
من تصور میکردم همۀ ما از جمله خودم، باید در مفهوم و معنایِ سلبریتی مردمی بودن ،تفکرِ دوباره و تجدید نظری نماییم.