پيمان=
بالاخره همون حرفي كه ميخواستم بشنوم شنيدم دختر باهوشي بود خيلي وقت ادم نميگرفت چون من حوصله فيلم بازي كردن نداشتم مخصوصا تو اين موقعيت كه حضورش بيشتر ازارم ميداد چون ياد پدر بي خداش و اون رئيس اش مي افتادم تمام بدبختيام روي شانه هام تلنبار ميشد
پيمان=خوبه معلومه خيلي خوب ميتوني نقش كوزت اجرا كني اگر قرار من رضايت بدم يك شرط داره اگر شرايط پذيرفتي رضايت ميدهم اگر نه تو دادگاه ملاقات تون ميكنم
من=گفتم خدمت تون هر چه باشد قبول ميكنم
پيمان=شرايط ام سخته به نظرم اول بشنو بعد سوپر من بازي در بيار
من=بفرماييد
پيمان=تو ميشي زن صيغه اي من
به معناي واقعي خوردم كرد، نابودم كرد شخصيت ام نابود كرد
اما من براي دعوا نيامده بودم براي سازش امده بودم به خاطر اشك مادرم امده بودم به خاطر قلب مريض بابام امده بودم به خاطر غرور ارمان امده بودم به خاطر بغض ارزو امده بودم من هزار دليل داشتم براي امدن پس حق جا زدن نداشتم
من=شرايط بعدي تون چي هست…..