Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام #پارت نود وهشتكل زندگي ام بعد از اينكه از دانشگاه محرومم كرد ،خلاصه ميشد به اتاق سه در چهاري كه شاهد تمام غصه خوردن هاي من بود ،اين زندگي ديگر هيچ جذابيت…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام #پارت نود وهفتمن = نه شما نميتوانيد اين كار بكنيد من درسم برايم خيلي مهم پيمان = بايد همون روزي كه جان فدايي ميكردي فكر همه جاش ميكردي من= من فكر همه جا…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنياي ارام #پارت نود وششستاره = ببين ارام خانم از اينكه نقش ادم خوب ها را بازي ميكني حالم را بهم ميزني خودت با پاي خودت از زندگي پيمان برو بيرون مگر نه ب روش خودم…
Hanieh shahba·۳ ماه پیشدنیای ارام #پارت نود و پنجپیمان=حوصله این جور مهمانی های بی سر وته نداشتم کاش زودتر تموم میشد با چشمام ارام تعقیب میکردمکه کجا میرود به این دختره اصلا اعتماد نداشتم…
Hanieh shahba·۴ ماه پیشدنیای ارام #پارت نود و چهارمن =اشکال نداره ،چه اسم زیباییسارا = ممنونم زمانی پرنسا گرفتم در اغوشم احساس خیلی خوبی داشتم ارام سرش گذاشت روی شانه ام مثل اینکه خواب داشت…
Hanieh shahba·۴ ماه پیشدنياي ارام #پارت نود وسهبه جز پروانه و دختر عمه وسطي پيمان كه هم مامانش و هم دخترش مثل يك قاتل به من نگاه ميكردند دليل اين همه خصومت را نميدانم شايد قراره بوده پيم…
Hanieh shahba·۴ ماه پیشدنياي ارام # پارت نود و دوخانم جان تنها ادم اين فاميل بود كه هر وقت مي ديديش همه چي را از يادت ميبرد و جايش را به ارامش عجيبي ميدادخانم جان =بگو ببينم اين اقا پيمان…
Hanieh shahba·۴ ماه پیشدنیای ارام #پارت نود ویکنمیدانم برای این بشر چه واژه ای میشود گفت که توصیف اش کرد فقط میتوان گفت خدا بهم صبر بده رفتم داخل اتاق و مشغول خودم شدم کم کم اماده شدم حد…
Hanieh shahba·۴ ماه پیشدنیای ارام #پارت نودمن= نه چیزی به من نگفتن پروانه = میدونستم برای همین گفتم خودم بهت اطلاع بدهم که وقت داشته باشی اماده بشیمن=مرسی عزیزم، واقعا لطف کردی پروان…
Hanieh shahba·۴ ماه پیشدنياي ارام #پارت هشتاد ونهبيست دقيقه ايي طول كشيد كه غذاش تموم شد من هم ترجيح دادم توي اتاق بمانم تا غذايش تمام بشودميل به غذا هم نداشتم فعلا سعي كردم خودم سرگرم كنم…