ارمان=ممنون که اومدین خواستم قبل از اینکه فرداشب بریم خانه شیدا در مورد مهریه و تاریخ عقد خودمون صحبت کنیم که حرف هامون یکی باشن
مامان=مامان جان پسرم باید ببینیم نظر انها چیه اونا دارن دختر میدن به ما باید اونا تعیین کنند
بابا=حرف مامانت درسته پسرم ببینیم نظرشون چیه ،مهریه حق دختر
ارزو=درسته مهریه حق دختر ،بابا جون اما نمیشه هرچی اونا بگم ما بگیم چشم شاید اونا بخوان کل زندگی داداشم بکشن بالا
مامان=ارزو این چه حرفیه مگرزبونم لال دزدن
ارمان=ارزو جان شما میتونید برید بخوابید عزیزم
ارزو=به هر حال من نظرم دادم شب همتون خوش
ارمان=ارام نظر تو چیه
من=منم موافقم با نظر مامان و بابا به هر حال باید اول بدونیم نظرشون چیه بعد ما هم نظرمون بدیم.
ارمان=ممنونم از همه تون منم موافقم با شما
اون شب سعی کردم زیاد به ماجرای صبح فکر نکنم برای همین زودتر به خواب رفتم ….