من =اشکال نداره ،چه اسم زیبایی
سارا = ممنونم
زمانی پرنسا گرفتم در اغوشم احساس خیلی خوبی داشتم ارام سرش گذاشت روی شانه ام مثل اینکه خواب داشت بدعنقی میکرد منم سعی کردم ببرمش یک گوشه دور از شلوغی ها بتواند بخوابه و ارام شروع کردم به خواندن ان لالایی بی بی جانم که کلی خاطره باهاش داشتم
الا تی تی بیا بیرون (ماه بیرون بیا)
بیا نوکون می دیل خون (بیا دلم را غرق خون نکن)
تو رو می لیلی می تی مجنون (تو لیلای من هستی و مجنون توام)
هوا ایمشو چی تاریکه (هوا امشب چه تاریکه)
می دیل چو رشته باریکه (دلم چو رشته ای باریک است )
بو شو ای شب بو شو ای شب(برو ای شب)
متوجه شدم به خواب عمیق فرو رفته
سارا=معجزه شده
من= برای چی عزیزم
سارا= وای ارام ،اولین کسی هستی که تونستی پرنسا راحت بخوابونی این قدر که این بچه موقع خوابیدن اذیت میکند همه میدونن چه کار میکنه
من= هر انسانی روش خودش را داره چه بزرگ چه بچه اگر بتونی روش اش پیدا کنی قطعا به مشکل نمیخوری پرنسا مثل کودکی های من است که باید برام یا کتاب میخوندند یا لالایی تا بتوانم راحت بخوابم برای همین براش لالایی خوندم راحت خوابید
سارا= الهی قربونت برم ، مرسی واقعا
من=خدانکنه ، خواهش میکنم ، خوشحالم که تونستم حداقل مشکل پرنسا حل کنم ….