Hanieh shahba
Hanieh shahba
خواندن ۲ دقیقه·۸ ماه پیش

دنیای ارام#پارت چهارم

ارزو= دیدی همونه

من=اره همونه حالا چه کارش کنم

ارزو =هیچی کلی گفتم که بدونی مگر نه به درد من وتو نمیخوره خیلی بزرگ تر

من=همون موقع نگاه عاقل اندرسفیه بهش انداختم خودش تا تهش رفت

ارزو=حله ابجی جون حالا بیا سفارش بدیم تا نزدی مون

لبخندی به طرز فکرش زدم عجب دنیایی نوجوانی البته ارزو اواسط نوجوانی اش بود به هر حال تنها چیزی که توی این سن براشون مهم جذابیت و تیپ طرف مقابل البته برای اکثر تمام دختران هم سن و سال من هم تقریبا میشه گفت همین مهمه اما کلا من متفاوت از بقیه فکر میکنم تیپ و قیافه

تا یک درجه ایی مهمه اما شعور و شخصیت از همه مهم تر که نمیشه هیج جور عوض کرد

ارزو= من چلو کباب میخوام تو چی

من=من هم کباب میخواهم

سفارشمون ثبت کردیم تا سفارشمون اماده بشه هر دوتا مون مشغول گوشی هامون شدیم من کانال تلگرام چک میکردم ارزو هم مشغول عکاسی از خودش بود

بعد از بیست دقیقه سفارشمون اوردن در کمال ارامش خوردیم همزمان که ما باند میشدیم بریم میز پسر همسایه مون با دوست شون هم بلند شدند از رستوران امدیم بیرون همچنان قدم میزدیم که به ماشین‌مون برسیم

ارزو= ابجی به نظرت من به ارزو هام میرسم چون الان هر چی فکر میکنم شرایط خیلی عوض شده باید خیلی بیشتر از قبل تلاش کرد تا حداقل به یک درصد ارزوهات برسی

من= دقیقا همین جوره تو به بیست درصد ارزوهات هم برسی برنده ایی قرار نیست که ما به همه ارزو هامون برسیم ما تلاش مون میکنیم به قول چارلی چاپلین :شاید زندگی ان جشنی نباشد که ارزویش را داشتی اما حالا که به ان دعوت شده ایی تا میتوانی زیبا برقص

ارزو =اولللل جمله اخرت اصلا تیر خلاص زد

باهم خندیدیم و رسیدیم به ماشین که از شانس خوب یا بدمون لاستیک سمت من پنچر شده بود رستوران هم کم کم داشت خلوت میشد و تقریبا میشه گفت هیچ امیدی به تعمیر لاستیک نداشتیم تنها راه مون اسنپ بود چون قطعا باید تا صبح صبر میکردیم تا یکی کمک مون کنه توی همین فکرا بودیم که یکدفعه……

ارزو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید