و هرکس ندانسته مرگ را صدا میکند...
احمدرضا احمدی شاعر، نویسنده و نقاش ایرانی پس از ماهها تحمل بیماری اخیراً درگذشت.
او سالها در حوزه، ادبیات، شعر، نویسندگی و سینما فعالیت داشت و اشعارش به زبانهای مختلفی ازجمله عربی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، ژاپنی و کرهای ترجمهشده است.
احمدرضا احمدی متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان است و سالها در عرصههای مختلف ادبیات خلاق، اعم از شعر، ادبیات کودک و نوجوان و همچنین در سینما نیز در کار آفرینش هنری بود.
احمدرضا احمدی از برجستهترین شاعران «موج نو» در شعر معاصر فارسی به شمار میآمد. ترکیبها و تصاویر در ساختار و بافت شعر او تصاویری بدیع رقم میزدند. شعر «طرح» احمدی از مهمترین اشعار موج نو در شعر فارسی است.
«سفر در شب» نیز از آثار برجسته اوست. هم در فرم و هم در مضمون جامعهگرا که به همزیستی و صلح و رواداری اشاره دارد.
او جوایز زیادی را از آن خود کرده. ازجمله جایزه ملی، فرهنگی و هنری بیژن جلالی برای مجموعه اشعارش در سال ۱۳۸۵. اشعار او به عربی، ارمنی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، ژاپنی و کرهای ترجمهشده است.
«از بارانی که دیر بارید»، «میوهها طعم تکراری دارند»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود»، «روزی برای تو خواهم گفت» و «هزار پله به دریا مانده است» از آثار این شاعر است.
همیشه هراسم آن بود
که صبح از خواب بیدار شوم
با هراس به من بگویند
فقط تو خواب بودی
بهار آمدورفت...
شعرِ سخت گاهی هم به این معناست که: شعر، سخت است. شعرهای سخت گواه آناند که شعر نوشتن و شعر بودن، پذیرا شدنِ سختیِ گشودنِ راههای تازه در برهوت سنگلاخ است.
تی اس الیوت در مقدمهی موجزی که بر ترجمهی مهم خود از شعر «آناباز» اثر سن ژان پرس نوشته است، تنها راه ورود به این شعر را در این میداند که خواننده، همچنآنکه خودش، آن را پنج شش بار بخواند تا ذهنش کمکم با زبان و تکنیک شاعر آشنا شود.
فهمیدن یک شعر شبیه فهمیدن یک متن دشوار فلسفی نیست؛ فهمیدن یک شعر به معنای حضور به هم رساندن در اقلیم آن شعر؛ به معنای نفس کشیدن در میان صداهای آن و قدم زدن در سایهسارانش است.
ادامه این نوشتار را در سلیس نیوز بخوانید: