مدتی هست که هر جا میریم صحبت از اینه که چی بخریم؟ چی بفروشیم ، چقدر سود میکنیم! اینقدر دامنه موضوع گسترده شده که همه ما رو با هر سطح درآمدی و هر موقعیت شغلی درگیر خودش کرده. چند روز پیش پرستار آزمایشگاه تشخیص طبی (ضمن عملیات پرهیجان خون گرفتن) ازم در این مورد میپرسید و ۲ روز بعدش همسر یکی از بستگان،که استاد تماموقت دانشگاه هست، همین سوال رو داشت.
مطمئنم خیلیها تجربیاتی بیشتر و جالبتر از من دارن. اوضاع جوری هست که افرادی که مقداری نقدینگی(به هر میزان) دارن در هزارتوی استرس سرمایهگذاری صحیح برای حفظ سرمایهشون گیر افتادن و اونهایی که آهی در بساط ندارن در نگرانی مخارج روزمره فرداها. هیچ قشری تمرکز لازم برای انجام کار مفید رو نداره. توی ماههای گذشته در شرایطی که خودم هم چندان از این استرسها در زندگی شخصی دور نبودم، بهخاطر مسئولیت جدیدی که در «نقشه و مسیریاب نشان» تو حوزه سرمایهانسانی داشتم، به صورت مضاعف درگیر این افکارشده بودم. در این بین، چند روز پیش ( ۲۸ آگوست ۲۰۲۰) موسسه مکینزی مقاله جالبی رو ایمیل کرد. عنوان مقاله خیلی کوتاه و ساده بود:
از اونجایی که خیلیهای آقای وارن بافت رو به عنوان خداوندگار سرمایهگذاری قبول دارن برام جالب بود که ببینم مقاله در مورد ایشون چی میگه. متن با اعلام ۹۰ سالگی وارن بافت شروع میشد و در ادامه به سه کلمه اشاره میکرد:
این مقاله توضیح میده که آقای وارن بافت، میلیونها دلار رو در طی دهههای اخیر بهدست آورده در حالیکه قسمت خیلی کمی از تصمیمات سرمایهگذاری ایشون در واکنش به متغییرهای بازار بوده. وارن بافت این تصمیمات رو بر اساس منطق مورد قبول خودش و ارزش اون کسبوکار گرفته و همچنان داره در نود سالگی هم بر همین اساس ادامه میده. آقای بافت معمولا بر روی فرصتهایی که نمیتونه ارزش آینده اونها رو برآورد کنه سرمایهگذاری نمیکنه. در سبد سرمایهگذاری وارن بافت هیچ شرکت فعالی در زمینههای شبکهاجتماعی یا رمزارز دیده نمیشه و ایشون تا الان بیشتر روی کسبوکارهایی سرمایهگذای کرده که جریان نقدینگی مشخص، درآمدی باثبات، ریسک پایین و بازگشت سرمایهای خوب داشتن.
مستندی که شبکه HBO در سال ۲۰۱۷ در مورد وارن بافت ساخته میگه: «بافت به خوبی فهمیده که اصلا لازم نیست برای یک سرمایهگذار موفق بودن همواره در حال معامله کردن باشین! میتونین روی سرمایهگذاری خودتون بشینین و مجبور نیستین برای کسب پول زیاد، تصمیمات زیادی رو بگیرین!» در این بین آقای بافت یک تئوری پنهان هم داره که خیلی جالبه. به اعتقاد وارن بافت کیفیت رهبری ارشد یک شرکت میتونه یکی از قویترین سیگنالها برای تشخیص سرمایهگذاری درست یا نادرست بر روی اون شرکت باشه، و این موضوع چیزیه که تا حالا بارها و بارها در موارد متعدد اثبات شده.
هر چند وقت یکبار منتقدهایی به ایرادهای استراتژی وارن بافت اشاره میکنن. اونها اکثرا معتقد هستن که استراتژی ایشون قدیمی و سنتی هست و در دنیای پر تغییر کسبوکارهای دیجیتال شکست خورده خواهد بود. با تمام این حرفها و با وجود اینکه خیلی از روندهای جهانی و تحولات دیجیتال با شروع پاندمی کرونا شتاب گرفتن، همچنان خیلی از تئوریهای اقتصادی وارن بافت برنده است. البته مسلمه این حرف به این معنی نیست که بقیه سرمایهگذاران نباید از فرصتهای سرمایهگذاری بر روی پلتفرمهای دیجیتال و کسبوکارهای استارتآپی دست بکشن. بافت در ۹۰ سالگی هم محکم بر روی استراتژی سرمایهگذاری خودش واستاده و در واقع داره مزد این ثباتقدم خودش رو هم میگیره. او بارها ثابت کرده که منافع یک فعالیت بلندمدت رو به تمرکز روی اهداف کوتاهمدت ترجیح میده. درسته که در زمانهای سخت، جوابهای سریع و اقدامات فوری نیاز هست اما وارن بافت به همه ثابت کرده که مزیتهای زیادی در حفظ منافع یک سرمایهگذاری درازمدت وجود داره.
او در روزهای خوب و بد بازار همچنان به صبر، احتیاط و ثبات در کنار منطق ریاضی باور داره.
اگر هر کدوم از ما نکات این مقاله کوتاه رو با حال و روز خودمون و اطرافیانمون مقایسه کنیم نکات کلیدی و جالبی بهدست میاریم . جالبه در شرایط پرتنش اقتصادی کشور خودمون هم اکثر افراد موفق(طبیعتا ۴درصدیها و آقازادهها و رانتخوران عزیز منظور بنده نمیباشن) پاداش عمل به همین سه کلمه جادویی رو گرفتن. به عنوان مثال حتما شما هم شنیدین که از قدیم میگن «زمین مرد هست» فارغ از بار جنسیتی غلط ماجرا، این عبارت گویای اینه که هر کسی ملکی خریده و نگه داشته دستآخر برنده شده. در نظر داشته باشین که همین الان هم ارزش خیلی از شرکتهای ورشکسته بورسی ما به تجدید ارزیابی املاکشون هست. از طرف دیگه اگه چند کسبوکار سنتی موفق رو مرور کنیم، برندهایی مثل آجیل تواضع تبریز، شیرینی حاج خلیفه علی رهبر یزد، زعفرون سحرخیز مشهد و .. میبینیم که اگه هر کدوم از این برندهای موفق محصولات یا حوزه کسبوکار خودشون رو هر چند وقت یکبار عوض میکردن ما به احتمال زیاد امروز نامی از اونها نمیشنیدیم.(کما اینکه احتمالا بسیاری اینکار رو انجام دادن و ما امروز نمیشناسیمشون، چون تاریخ داستان فاتحان است)
فعالیتی که بسیاری از ما امروز درگیرش هستیم تفاوت زیادی با سرمایهگذاری در بورس یا هر بازار دیگری داره. متاسفانه دلالی که زمانی محدود به املاک یا ماشین بود با بیارزش شدن پول به بقیه زمینهها گسترش پیدا کرده. عبارتی مثل اینکه مردم در کشورهای توسعهیافته در بازارهای مالی نظیر بورس سرمایهگذاری میکنن عبارت بسیار صحیحی است به شرطی که در نظر داشته باشیم به خرید و فروش مستمر ماهانه، هفتگی (و متاسفانه حتی روزانه) سهام سرمایهگذاری گفته نمیشه. معاملهگری خودش یک شغل تماموقت تخصصی بهحساب میاد و در اقتصادهای توسعه یافته همه مردم گرگ والاستریت نیستن! سرعت تخریب اقتصاد و رشد تورم به حدی ترسناک هست که نمیشه به رفتارهای هیجانی خودمون خرده بگیریم اما خوبه در نظر داشته باشیم که معمولا در درازمدت داراییهای مختلفی نظیر مسکن، ارز، طلا خودشون رو با هم تراز میکنن و در کوتاهمدت هم اوضاع خیلی بیحساب و کتابتر از این هست که بشه با منطق ریاضی و مالی گزینهای رو انتخاب کرد. وقت گذاشتن بر روی معاملهگری این مدلی تنها ما رو از تمرکز و تخصص که لازمه موفقیت شغلیمون در درازمدت هست دور میکنه.
همیشه در جواب دوستانی که از من پرسیدن با پولمون چی بخریم گفتم هر چیزی که میدونین لازم دارین. چون اگر اون کالا رو لازم داشته باشین، ضمن استفاده روزمره، در درازمدت هم به احتمال زیاد از همون دارایی به اندازه بقیه گزینهها منتفع میشین. با اینکار بخش مهمی از «پهنای باند ذهنیتون» آزاد میشه و به شما فرصت میده تا بهجای پیگیری اخبار بیانتها و کاذب، انرژی و وقت (که شاید مهمترین و غیرقابل جبرانترین دارایی هر فرد باشه) رو برای افزایش دانش و توسعه مهارتهای تخصصی فردی خودتون در هر زمینه شغلی که مشغول هستین هزینه کنین. همه ما برای موفقیت در آینده شغلی خودمون نیاز به تمرکز داریم و چه بسا در پیش گرفتن استراتژی وارن بافت با تکیه بر سه کلمه صبر، احتیاط و ثبات بهترین کار ممکن در این شرایط باشه.
راستی اگه علاقه دارین اصل اون مقاله رو خودتون بخونین، اینجا پیداش میکنین:
https://www.mckinsey.com/business-functions/strategy-and-corporate-finance/our-insights/warren-buffett-an-appreciation