دارم توی گریه غرق میشم و باید سعی کنم آروم باشم.
"میدونستم سخته، نمیدونستم غیر ممکنه"، همهی چیزیه که از زندگی برام مونده.
...یه سریا روی کلاویههایِ پیانو زندگی میکنن و زندگیشون یه صدایی داره، ولی من؟
حتّی نمیشه به یه سریا گفت که چه قدر دوستشون داری.
بشینم گریهمو بکنم. منو چه به حرف زدن؟ :((