حامد.·۴ سال پیش۹۹- برای قاصدکهای دیروز.میترسم. ییییییییییییییییییمیترسم. ییییییییییییییییییمیترسم. ییییییییییییییییییمیترسم. ییییییییییییییییییمیترسم. ییییییییییییییییییمیت…
حامد.·۵ سال پیش۹۹- فروردین، افسردگیِ قر-دار.شب که بشه، اگه یادم بمونه، بقیهشو مینویسم.بقیهی زندگیای که بیشتر از یه ساله توی مرحلهی کنار اومدن با خودش گیر کرده بود و الآن، پر از ق…
حامد.·۵ سال پیش۹۸- مهر، خشخشِ خاکستری.۱.+ تو نمیخوای بشریتو نجات بدی؟- نه. من اگه بتونم مشکل خودمو حل کنم، بسّمه. بشریت مشکل خودشو حل میکنه. من نمیخوا...+ پس تو نمیخوای بشری…
حامد.·۵ سال پیشگلشهر، دوباره.با بابام آشتی میکنم، با این که نمیتونم کادوهای تولّد دیگهشو بهش بدم، اون پروژههه رو تمومش میکنم و بعدشم آلمانی یاد میگیرم و کنار درس…
حامد.·۶ سال پیش۹۷- آذرِ سخت، هفتهی اوّل.سعی کردم یکم با خانواده کارتون ببینم و شگفتانگیزان ۲، کوکو و سینگ رو دوباره دیدم.شگفتانگیزان ۲ - ۲۰۱۸:از اونجایی که وقتی بچّه بودم دوستش داشتم، احتمالاً از هر ۲ی دیگهای که ازش ساخته میشد هم خوشم میومد. نمیدونم چی ازش یاد گرفتم و حتّی نمیدونم چرا بار دوم هم با دقّت همهش رو دیدم!کوکو - ۲۰۱۷:
حامد.·۶ سال پیشآبی نمونده، حتّیٰ برای شاشیدن به دنیا.نه دوست بودن رو بلدم و نه عاشق بودن رو. دنبالِ چیام؟گریه دارم. ولی فکر نمیکنم کسی صدایِ گریههامو بشنوه..۱- کاش میفهمید که عوض شدم. (و…
حامد.·۶ سال پیشةاگه مطمئن بودم کسی نمیخونه، اینجا هم مینوشتم..اگه مطمئن بودم کسی نمیخونه، اینجا هم مینوشتم...اگه مطمئن بودم کسی نمیخونه، اینجا هم مینوشتم....اگه مطمئن بودم کسی نمیخونه، اینجا هم مینوشتم.و این محدودیتِ تعدادِ کارکترِ ویرگول خیلی مسخرهست. اه.
حامد.·۶ سال پیش:-(ناراحتی)هنوزم ناراحتم و هنوزم دلتنگ.اگه بتونم، ساعت ۶ پا میشم، ولی دیگه اون اوّلش هم توهّمِ امیدی نیست.وقتی کیف نمیبرم (و البته اون کاپشنِ بزرگِ لعنتی رو)، دانشگاه حسّ خیلی بهتری داره،از خوابیدن روی کُندهی اون درخت تا خیلی کارایی که توی حالت عادی نمیتونی انجامش بدی.نه فقط حرفایی که به دوس...
حامد.·۶ سال پیشسوراخای تومون دارن از خودمون بزرگتر میشن. نه که دنبالِ بهونه باشم برای رفتن، نه. برعکس! دنبالِ بهونهم برای موندن.آدمای اطرافم فقط خودشونو میبینن. تویِ تهِ تهِ عاشقیهاشون هم همینن."بچّههای دانشگاه چه قدر احمقن"، چیزیه که از اکثر بچّههای دانشگاه میشنوی و یه عالمه بحث و حرف مسخره که هیچوقت هم به هیچجایی نمیرسه. (و اصلاً قرا...
حامد.·۶ سال پیشزندگی روی پیچبِند.دارم توی گریه غرق میشم و باید سعی کنم آروم باشم."میدونستم سخته، نمیدونستم غیر ممکنه"، همهی چیزیه که از زندگی برام مونده....یه سریا روی کلاویههایِ پیانو زندگی میکنن و زندگیشون یه صدایی داره، ولی من؟حتّی نمیشه به یه سریا گفت که چه قدر دوستشون داری...