زندگی یک آدم تو رابطه، اون هم یک رابطه متعهدانه مثل ازدواج می تونه هر روز خوب نباشه. راستش ممکنه آدم برای مدتی هر روز از خواب بیدار بشه و بگه این چه گهی بوده که خوردم. تصاویری که توی فیلم، سریال، رمان ها و حتی از دوستان و خانواده نزدیک می بینید از نگاه به پارتنر بسیار مخدوش و غیر واقعیه. تو این داستان همه سکوت می کنن. کسی حرف ها و نارضایتی هاش رو برای شما نمی گه. راستش ازدواج خوبه، ولی بدی های خودش رو هم داره. ازدواج تماما خوبی نیست. احساس های بدی هم ممکنه در کنارش داشته باشید. راستش خودم هم نمی دونم هنوز کاری که کردم درست بوده یا نه. حقیقتش بهترین ازدواج ها رو هم نمیشه پیش بینی کرد که به کدوم سمت پیش میره.
امروز من حالم خوبه. کمتر به این موضوع فکر می کنم. می دونه نهایتا وقتی دو تا آدم کنار هم خوب نباشن، گور بابای فامیل و حرف مردم. یک طرف هم این وسط ناراضی باشه، "یک زندگی" نمی ارزه واسه ادامه دادن. می ارزه ؟ نمی ارزه. من باید برم یک گروه، از این گروه های تو فیلم ها پیدا کنم و یه سری مرد بیان پیش هم جمع بشیم بگیم از ازدواج چیو دوست نداریم. چیا هر روز داره حالمون رو بد می کنه و چطور میشه باهاش کنار اومد و اصلا باید باهاش کنار اومد؟ این کار رو می کنم ولی دیگه ولش می کنم واسه امروز. حالم رو خودم خوب می کنم. ازدواج یک هدف نیست، وسیله است واسه خوشحال بودن و تا وقتی کارهای دیگه ام رو جلو می بره، اصلا گور باباش. برم دنبال همین انجمنه.