پیش نوشت : توضیحاتی که در این مطلب مینویسم براساس مطالعه ی کتاب platform revolution و تجربه ی شخصی بدلیل فعالیت تخصصی در این زمینه هست. در ادامه برای افزایش دقت متن حاضر، با کمی جستجو در وب فارسی، تعاریف نزدیک و دقیق دیگری که وجود دارد را نیز می آورم.
کسب و کاریست که با هدف تسهیل ارتباط (از طریق تبادل اطلاعات) بین عرضه کننده و مصرف کننده، بدون مالکیت در محصول یا خدمت، فعالیت میکند.
لغت پلتفرم در فارسی، سکو ترجمه شده است.
لینک مرتبط : تعریف پلتفرم در سایت متمم
پی نوشت: یکی از خوبی های مطلب نوشته شده در سایت متمم این است که با مثال زدن و اشاره به پلتفرم های موجود در دنیا و ایران، به فهم بهتر ما در شناخت این مدل کسب و کاری کمک بسیاری می کند. زمانی که پلتفرم های ایرانی اشاره شده را دیدم، برای خودم تارگت گذاشتم که پلتفرم ما که در حوزه ی خدمات با نام "خدمت از ما" فعال است، در آینده ی نزدیک استانداردهای مورد نیاز این مرجع فارسی زبان را داشته باشد و به عنوان مثال ها در آن متن نوشته شود.
کسب و کاریست سنتی که مالک محصول است. حال یا مانند بنگاه های اقتصادی محصولات را آماده می خرند و سپس در بازار می فروشند یا اینکه فرآیند تولید از تهیه ی مواد اولیه تا ساخت محصول و در ادامه توزیع به مصرف کننده را انجام میدهند. شاخصه ی آن مالکیت محصول است.
مغازه ها و کارخانه ها 2 مثال ساده در این زمینه هستند.
لغت پایپلاین در فارسی، به کسب و کار های خطی یا کسب و کارهای سنتی ترجمه شده است.
اولین تفاوت این است که در کسب و کار پلتفرمی (سکو) داشتن زیرساخت مناسب برای تعامل بین دوطرف بازار - عرضه کننده و مصرف کننده - مورد اهمیت قرار میگیرد و هیچ مالکیتی نسبت به محصول، خدمت یا کالا وجود ندارد.
مورد بعدی تفاوت در نوع صرفه جویی برای کسب و کار است. در پایپلاین (کسب و کارهای خطی) تنها با افزایش تولید می توان صرفه جویی ایجاد کرد آن هم در سمت عرضه (که نیازمند افزایش ظرفیت سیستم تولید است از اضافه کردن پرسنل، تجهیزات و سایر موارد وابسته) اما در پلتفرم ها صرفه جویی از سمت تقاضا اتفاق می افتد.
محصولی تکنولوژی محور با زیرساختی مناسب بر پایه ی ایجاد تعامل طرفین بوجود می آید و پلتفرم از آن لحظه به بعد تنها نیاز به افزایش افرادی دارد که از این محصول استفاده کنند. با افزایش تقاضا، پلتفرم تنها باید زیرساخت ها را ارتقا دهد که برخلاف پایپلاین ها هزینه ی بزرگ و سنگینی نسبت به رشدی که اتفاق افتاده، ندارد.
به اصطلاح، پلتفرم ها صرفه جویی به مقیاس دارند.
یعنی پلتفرم نسبتِ هزینه ای که برای ارتقاء سیستم می کند در مقابل رشد و افزایش زیاد افرادی که از محصول استفاده می کنند؛ کم است.
به عنوان مثال اسنپ اپلیکیشنی را برای تعامل بین راننده و مسافر ایجاد می کند. فرض کنیم 100.000 نفر مشتری دارد، اگر این تعداد در مدت زمانی به 1 میلیون نفر برسد، اسنپ هزینه ای در قالب رشد ظرفیت های زیرساختی میکند و برای افزایش پرسنل، تعدادی معدود به تیم خود اضافه می کند. بنابراین اسنپ، نسبتِ هزینه به مقیاس رشدی که در پلتفرم خود می کند بسیار کم است.
در هر پلتفرم 3 تبادل وجود دارد
1 اطلاعات 2 کالا یا خدمت 3 پول
که اصلی ترین آن تبادل اطلاعات و تسهیل آن بین طرفین است. این تبادل حتما در خود پلتفرم اتفاق می افتد. پلتفرم از طریق زیرساختی که بوجود آورده (سایت یا اپلیکیشن) افراد نیازمند به یکدیگر را یکجا جمع کرده و از طریق تسهیل تبادل اطلاعات و شناخت یکدیگر، آنها را به هم وصل میکند. افراد پس از اینکه گزینه ی مناسب برای رفعِ نیاز خود را پیدا کردند، می توانند با هم کالا یا خدمت را مبادله کنند. در انتها هزینه ی این تبادل پرداخت می شود. این هزینه وابسته به نوع پلتفرم، می تواند در خود پلتفرم پرداخت شود یا خارج از آن بین مشتری و عرضه کننده.
به عنوان مثال در پلتفرم خدمت از ما، گروهی ارائه ی خدمات می کنند(متخصصین) و گروهی هم نیاز به انجام شدنِ خدمتشان دارند (مشتری). این افراد از طریق سایت یا اپلیکیشن خدمت از ما با یکدیگر ارتباط می گیرند (فرایند تسهیل ارتباط) و پس از مکالمه، به فرد مرتبط میرسند، سپس خدمت مورد نظر انجام می شود (تبادل خدمت). سرانجام پس از انجام کار، پول بین طرفین مبادله می شود.
لینک مرتبط: اپلیکیشن های خدماتی
در هر پلتفرم ارزش آفرینی توسط عرضه کننده اتفاق می افتد. از این رو مکانیزم پلتفرم باید به شیوه ای باشد که مشتری بتواند به عرضه کننده اعتماد کند. بنابراین در پلتفرم روندهایی وجود دارد که عرضه کننده بتواند اطلاعاتی از خود را به نمایش بگذارد تا سایرین بتوانند به آن فرد اعتماد کنند.
به عنوان مثال در پلتفرم خدمت از ما هر متخصص پروفایلی از خود شامل "عکس، توضیحاتی درباره ی خود، امتیاز، تعداد کار انجام شده، نظر مشتریانی که برای آنها کار انجام داده، عکس از نمونه کارهای خود و تخصص هایی که در آن ها فعالیت می کند" را در اختیار دارد تا مشتری براساس بررسی و مقایسه و در نهایت قیمت انجام کار، اعتماد کند و با وی به توافق برسد.
در قدم بعدی پلتفرم باید فیلترهایی ایجاد کند تا بهترین یا نزدیکترین گزینه به نیاز مشتری را به ایشان معرفی کند. در حقیقت هر چه این فیلترگذاری بهتر انجام شود، مشتری رضایت بیشتری نسبت به پلتفرم پیدا خواهد کرد.
در پلتفرم های مختلف دسته بندی و نوع فیلترینگ، وابسته به نیازِ جامعه ی فعال متفاوت است.
به عنوان مثال در تاکسی های آنلاین پس از اینکه مشتری مبدا و مقصد خود را مشخص میکند، الگوریتم سیستم بهترین انتخابها را از بین هزاران خودروی مشغول به فعالیت انتخاب میکند و سفر را به راننده نمایش میدهد، راننده سفر را میپذیرد و تعامل اتفاق میافتد.
به این دلیل که پلتفرم ها در تولید ارزش ایجاد شده توسط عرضه کننده دخالتی ندارند؛ باید بتوانند فرهنگ کنترل کیفیتی را بوجود آورند که عرضه کنندگان را ترغیب کند برای ایجاد محصولی مناسب و با ارزش برای مشتری، تلاش کنند.
بنابراین یک پلتفرم با ایجاد زیرساختی برای تعامل طرفین، ساخت فرهنگی کنترلی بر مبنای کیفیت و فیلترینگ مناسب، تلاش میکند مناسبترین تعامل را بین طرفین ایجاد کند و رضایت طرفین را بدست آورد.
از این رو اگر مجموعه ای در انجام این فرآیند موفق عمل کند، رضایت حاصل از تعامل طرفین عاملی برای ایجاد بزرگترین و مهمترین اتفاق برای یک پلتفرم میشود، اتفاقی به نام "اثر شبکه ای"
هر چه میزان استفاده ی جامعه ی مورد نظر از یک پلتفرم بیشتر باشد، ارزش آن پلتفرم بالاتر میرود. به تعبیری استفاده ی افراد بیشتر از یک پلتفرم، ارزش آن پلتفرم را بیشتر میکند.
اثر شبکه ای ترجمه ی کلمه ی "network effect" است.
دو مثال در این زمینه به نظرم بسیار درک مطلب را ساده میکند.
اولین مورد تلگرام هست، فکر کنم سال 93 یا 94 بود که زمزمه هایی از شبکه ی اجتماعیِ جدیدی به نام تلگرام بود (یادم هست آن روزها همه وایبر استفاده میکردیم)، کوچ سریعِ بخشی از ایرانی ها از وایبر به تلگرام، باعث شد همه ی ما به خاطر در ارتباط ماندن با دوستانمان تلگرام را نصب کنیم. یعنی وقتی تعداد افراد مصرف کننده در حلقه ی ارتباطی ما از تلگرام افزایش پیدا کرد، ما نیز برای در ارتباط ماندن با آنها تلگرام را نصب کردیم. این اقدام که بسیار سریع افراد را در تعامل یکی کرد، اثر شبکه ای نام دارد.
دومین مورد اسنپ است. زمانیکه تاکسی آنلاین ولفظ آن در جامعه در حال شکل گیری بود، عده ای که مصرف کننده بودند اپلیکیشن های مختلفی را برای انجام این کار نصب کردند. اما اسنپ بدلیل داشتن راننده ی بیشتر در تامین نیاز مشتری بهتر عمل کرد که این امر باعث شد تعداد افراد مصرف کننده افزایش یابد. همین موضوع در سمت دیگر این پلتفرم نیز اثرگذار شد، راننده هایی که قصد فعالیت به صورت آنلاین را داشتند؛ بدلیل درخواست بیشتر از سمت اسنپ، فعالیت بیشتری را با آن انجام دادند. به همین خاطر سهمِ استفاده ی بیشتر افراد از اسنپ، سبب بوجود آمدن اثرشبکه ای برای این پلتفرم شد.
اثرشبکه ای میتواند مثبت یا منفی باشد. در صورت مثبت بودن رشد سریع و در صورت منفی بودن، افول سریع درانتظار پلتفرم خواهد بود.
لینک مرتبط: مفوم اثر شبکه ای در سایت متمم
تعاریف و مطالب مربوط به پلتفرم بسیار متعدد هستند که سعی میکنم در سلسله پست هایی پس از مطالعه ی کامل این کتاب، اون هارو با شما به اشتراک بگذارم.
امیدوارم مطلب کوتاه بالا براتون مفید واقع بشه.
با تشکر