اگزیستانسیالیسم یک جنبش فلسفی و ادبی است که در قرن بیستم، به ویژه در اروپا بروز یافت. این جنبش به سؤالاتی درباره وجود بشر، آزادی، انتخاب و تجربه ذهنی افراد میپردازد. فکرکنندگان اگزیستانسیالیست بررسی طبیعت اساسی وجود بشر، معنای زندگی و چالشها و دوامهایی که افراد در تلاش برای مسیریابی در زندگی با آنها روبهرو هستند را مورد بحث قرار میدهند.
اگزیستانسیالیسم بر تنوع و استقلال فرد تأکید میکند و ادعا میکند که انسانها آزادی برای انتخاب و شکلدهی به زندگی خود دارند. آنها نظریه سرنوشت پیشفرض یا طبیعت ثابت انسان را رد میکنند و به جای آن بر مسئولیت فرد در خلق معنا و هدف زندگی از طریق اعمال و انتخابهای خود تأکید میکنند.
موضوعات اصلی در اگزیستانسیالیسم عبارتند از:
1. وجود پیشاز جوهر: اگزیستانسیالیستها ادعا میکنند که افراد ابتدا وجود دارند و سپس جوهر خود را از طریق انتخابها و اعمال خود تعریف میکنند. آنها باور دارند که افراد با هویت و هدفهای پیشفرضی به دنیا نمیآیند بلکه باید فعالانه آنها را ایجاد کنند.
2. آزادی و انتخاب: اگزیستانسیالیسم بر آزادی افراد در انتخاب و پذیرفتن مسئولیت اعمالشان تأکید میکند. این آزادی هم آزاد کننده و هم مبهم است، زیرا افراد باید با اضطراب و عدم قطعیتی که با انتخابهایشان همراه است، روبهرو شوند.
3. اصالت و فردیت: اگزیستانسیالیستها به افراد توصیه میکنند که خود را به عنوان وجودی اصیل شناخته و بر اساس ارزشها، باورها و آرزوهای خود زندگی کنند. آنها بر یکپارچگی شخصیتی و رد کردن از همگنسازی یا انتظارات اجتماعی که ممکن است شخصیت را فشار دهد، تأکید میکنند.
4. اضطراب و وحشت: اگزیستانسیالیستها از آنگاهی که افراد از وجود بشری خود آگاه میشوند، اضطراب و وحشت متأکد را به شکل ازاد از مرگ تجربه میکنند. آنها تنش بین تمایل به معنا و شناخت از بیمعنایی و عدم قطعیت مطلق زندگی را مورد بررسی قرار میدهند.
5. بیمعنایی و عدم معنا: اگزیستانسیالیستها بر مفهوم اینکه زندگی ممکن است اساساً خالی از معنا و هدف باشد، تأکید میکنند. آنها ادعا میکنند که افراد باید با این خلاء وجودی روبرو شوند و به وسیله انتخابها، روابط و جستجوهای شخصی، معنای خود را ایجاد کنند.
بعضی از فلاسفه برجسته اگزیستانسیالیست عبارتند از ژان پل سارتر، آلبر کامو، فریدریش نیچه، مارتین هایدگر و سیمون دو بووار. نوشتهها و ایدههای آنها تأثیر قابل توجهی در حوزههای مختلف از جمله فلسفه، ادبیات، روانشناسی و هنر داشته است.
با ارزشمندی! در ادامه به بیان مفاهیم و جنبههای بیشتری از اگزیستانسیالیسم میپردازیم:
1. درد واقعیت و اصالت: اگزیستانسیالیسم وجود درد و اندوه اساسی را به خاطر آورده که از آگاهی از آزادی و مسئولیت برگزار میشود. این درد از درک این موضوع برخی از کسانی است که هیچ مقام یا هدف پیشفرضی برای هدایت اعمالشان وجود ندارد. با این حال، اگزیستانسیالیستها میگویند که پذیرش این درد و مقابله صادقانه با آن میتواند منجر به اصالت شود. اصالت شامل زندگی به تطابق با خود واقعی، ارزشها و باورهای خود است، به جای تطبیق با قوانین اجتماعی یا انتظارات خارجی.
2. ذات بشریت و تجربه فردی: اگزیستانسیالیسم بر تجربه فردی و ذاتی بودن تأکید میکند. آنها به این نکته پرداختهاند که تجربه هر فرد از دنیا و تفسیر واقعیت به تنهایی منحصر به فرد است و توسط نگاه شخصی، احساسات و تاریخچه شخصیشان شکل میگیرد. اگزیستانسیالیستها بر اهمیت خودآگاهی و خودمراقبتی تأکید میکنند تا برای بدست آوردن درکی عمیق از وجود خود و حقیقت شخصی بیافتند.
3. آزادی و مسئولیت اگزیستانسیالیسم بر مفهوم آزادی غیرمحدود تأکید میکند و میگوید که انسانها توانایی انتخاب مسیر خود و ایجاد ارزشها و معنا را دارند. با این حال، این آزادی همراه با بار مسئولیت نیز میآید. اگزیستانسیالیستها معتقدند که هر فرد به عنوان نتیجه انتخابهای خود مسئول است و باید برای پیامدهای آن انتخابها پاسخگو باشد.
4. انتخاب و اقدام واقعی: اگزیستانسیالیستها بر اهمیت انتخاب فردی به عنوان جزئی اساسی از وجود تأکید میکنند. آنها میگویند که هر تصمیمی که بگیریم، به طور ظاهری چقدر کوچک باشد، پتانسیل تحتالشعاع قرار دادن زندگی ما و مشارکت در احساس کلی معنا را دارد. اقدام واقعی شامل انتخابهایی است که با ذات واقعی خود و ارزشها در تناسب است، به جای تناسب با فشارهای خارجی و تطبیق با آنها.
5. مرگ و مردن: اگزیستانسیالیسم با واقعیت مرگ و آگاهی از محدودیت زمانی زندگی انسان مقابله میکند. تأمل در مرگ یک یادآوری از ضرورت و ارزش زندگی است و موجب میشود که افراد به صورت اصالتی زندگی کنند و معنا را در مواجهه با عدم قابل انکار زندگی خلق کنند.
6. بیمعنایی و جستجوی معنا: اگزیستانسیالیسم با مفهوم بیمعنایی مقابله میکند؛ یعنی زندگی به صورت اساسی بدون معنا یا هدف اصالتی ممکن است. اگزیستانسیالیستها میگویند که هر فرد مسئولیت دارد که با توجه به انتخابها، روابط و تعقیبهای شخصی خود، معنای خود را خلق کند.
پیشنهاد میکنم این نوشته در مورد معنای زندگی رو هم مطالعه کنید.
امیدوارم این نوشته براتون مفید واقع بشه و در یافتن معنای زندگی بهتون کمک کنه.