حسن حدادی
حسن حدادی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

بنده گنهکار


خدایا بنده ای هستم گنهکار
به ظلمت های این دنیا گرفتار
ندارم هیچ شرمی از حضورت
منم غافل از آن ذات صبورت
ز بار هر گنه پشتم خمیده
ز نافرمانیت این دل رمیده
اگر دلخسته و غمدیده هستم
تمام عمر خود رنجیده هستم
اگر هر روز و شب من در تلاشم
نبینم خیر و برکت بر معاشم
تو را من بنده ای شاکر نبودم
همه لطف تو را از خود ربودم
بسی من بهره بردم نعمتت را
نباید می شکستم حرمتت را
گذشته عمر من با هر گناهم
تو می دانی خدایا بی پناهم
تو خود فرموده ای ای بندگانم
که من توبه پذیر و مهربانم
خدایا من روانی خسته دارم
به پیشگاهت دلی بشکسته دارم
تمنای دل بشکسته من
مصفا کن روان خسته من


۱۵خرداد ۱۳۹۳ - رفسنجان

شعرحدادی
اشعار و دلنوشته های حسن حدادی معلم بازنشسته - رفسنجان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید