هادی شجاعیان
هادی شجاعیان
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

آیا من میتوانم مدیر محصول بشوم؟نسخه1.1

 قرار است اون وسط همه جور به شما فشار بیاد. منبع عکس  سایت کارپیلا
قرار است اون وسط همه جور به شما فشار بیاد. منبع عکس سایت کارپیلا


توانایی های عمومی مورد نیاز یک مدیر محصول که بهتره همیشه در جعبه ابزار دانشی خود داشته باشد.
اگر از من بپرسند برای مدیر محصول شدن چه ویژگی هایی‌ نیاز است یکسری موارد کلی وجود دارد که در هر مرحله از رشد محصول به آن نیاز داریم و ابزارهایی هستند که همیشه باید در جعبه ابزار مهارتی خودمان داشته باشیم و به آنها مجهز باشیم. مهارت هایی هم وجود دارند که با توجه سن محصول ممکن است به آنها نیاز داشته باشیم، برای مثال وقتی در مرحله اولیه باشیم ممکن است نیاز به یک محصول MVP داشته باشیم، که توانایی های خودش را می طلبد، یا اینکه ممکنه محصول در حال وارد شدن به بازارهای جدید است که در این صورت نیاز داریم به ابزارهای تحلیل بازار مجهز باشیم، محصول در حال رقابت است نیاز به مهارت های استراتژی جنگ و رقابت نیاز داشته باشیم.

تفکر تحلیلی، تفکر تحلیلی یک اصطلاح بزرگ است که در دل خود موضوعات متفاوتی را جا داده است، مثل حل مسئله، تفکر انتقادی و... اما به صورت خلاصه تفکر تحلیلی یعنی بتوانیم تحلیل کنیم، موضوعات را به هم گره بزنیم و خروجی بگیریم، موضوعات پیچیده را که مثل کلاف به هم پیچیده شدن را ارزیابی کنیم و آنقدر این پیچیدگی را بشکنیم تا قابل ارائه برای دیگران باشد. گاهی برای اینکه بتوانیم خوب تحلیل کنیم نیاز داریم بینش کلان خود را گسترش بدهیم به اصطلاح معروف Big Picture داشته باشیم، برای همین منظور بهتر است اطلاعات متفاوتی را دریافت کنیم، فقط در یک راستا مطالعه نکنیم. قرار نیست فقط مطالعه در حوزه پروداکت داشته باشیم، نیاز است پادکست های غیر مرتبط گوش بدهیم، تاریخ بدانیم و...

تفکر انتقادی، وقتی ایده ای یا اطلاعاتی را می شنوید به جای پذیرش نگاه انتقادی خواهیم داشت و سعی می‌کنیم با کلمه چرا همه چیز را به زیر رادیکال انتقادی ببریم. پرسش‌های مناسب بپرسد و اطّلاعات مربوط به آن را جمع‌آوری کند. سپس آن‌ داده‌ها را دسته‌بندی و با منطق استدلال کند، و در پایان به یک نتیجه قابل اطمینان درباره مسئله برسد. مثال => تعدای از مشتریان از عملکرد فلان فیچر ناراضی هستند؟ کارفرما درخواست فلان فیچر را داده است؟ پذیرش یا تفکر انتقادی؟ چرا ناراضی هستند؟ این مشتریان چند درصد کل مشتریان هستند؟ آیا واقعا فیچر مشکل دارد یا فقط اون دسته از مشتریان مشکل دارند؟ در چه شرایطی با این فیچر مشکل دارند؟ کارفرما چرا این فیچر را می خواهد؟ هدف از این فیچر چیست؟ چه نیازی را قرار است برآورده کند؟
ما سعی می کنیم با چرا هایی که مطرح می کنیم به ریشه اصلی مشکلات برسیم، در سکانس اول و برداشت اول ما یک مشکل را می بینیم و یا می شنویم اما وقتی می بریم زیر رادیکال تا به ریشه برسیم، به موضوعی می رسیم که اصلا شبیه برداشت اولیه ما از مشکل نبوده و نیست، مشکل در جای دیگری بوده است که ما متوجه نبودیم.

مهارت حل مسئله، به عنوان مدیر محصول ورود پیدا می کنیم تا بتوانیم مسئله حل کنیم، یعنی مسئله ای به نام توسعه محصول. ابتدا مشکل را شناسایی می کنیم سپس مشکل را تبدیل می کنیم به مسئله، یک مسئله سه ویژگی زیر را دارد.

1.وضعیت فعلی محصول را شناسایی کنیم؟

2.هدف محصول یا وضعیت مطلوب چیست؟

3.چگونه می توانیم از وضعیت فعلی به وضعت مطلوب برسیم؟

به عنوان مدیر محصول به طور مرتب با مسائلی روبرو می شویم که باید حل کنیم، برای رسیدن به وضعیت مطلوب باید بتوانیم راهکارهای متفاوت را بدست بیاوریم و سپس براساس استراتژی، منابع و توان شرکت بهترین راهکار را انتخاب کنیم. برای مثال یکی از مشکلات توییتر در اوایل نرخ پرش بود بعد از اولین بازدید از وب سایت بود، چرا نرخ پرش بعد از اولین بازدید زیاد است و چه راهی می توانیم برای حل این مشکل پیدا کنیم؟

مهارت تصمیم گیری، وقتی صحبت از مهارت حل مسئله به میان میاد، نمی تونیم از مهارت تصمیم گیری غافل بشویم، وقتی چندین راهکار برای رسیدن به یک هدف جلوی ما قرار گرفته است، کدام راهکار بهترین انتخاب ما خواهد بود، در همین شرایط مهارت تصمیم گیری مطرح میشه. برای انتخاب درست یا دست کم انتخابی که به درست نزدیکتر باشد، شناخت و آگاهی میاد وسط، اما شناخت و آگاهی از چه چیزی؟ از برنامه های شرکت، اهدافی که برای سال آینده یاماه آینده دنبال می کند، توانایی های مادی، انسانی و سخت افزاری شرکت، شناخت از مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه، شناخت از پرسونای مشتریان، دیتاهای اماری درست و حسابی، مثل گوگل آنالتیکس. با دانستن و شناخت پیدا کردن ما می توانیم تصمیم بهتری بگیریم.

بیزنس مدل، بتوانید بیزنس مدل یک کسب و کار را با جزئیات در بیاورید. در این قسمت جزئیات مهم است. وقتی صحبت از دانستن بیزنس مدل می شود، به این معنی نیست که بوم کسب و کار را بزاریم جلو دست و همینطوری پر کنیم، قسمت مشتریان، ارزش پیشنهادی، ساختار هزینه، مدل درآمدی و... را به خوبی با جزئیات بتوانیم تحلیل کنیم و سپس تکمیل کنیم، برای مثال وقتی می خواهیم قسمت مشتریان یک فروشگاه اینترنتی که در حوزه لوازم آرایشی فعالیت می کند را در بیاوریم، نمی گوییم همه خانم ها، این یعنی در ابتدای مسیر به بیراهه رفتن، خانم هایی که لوازم آرایشی می خرند، خانم هایی که علاقمند به خرید اینترنتی لوازم آرایشی هستند، خانم هایی که دسترسی به موبایل یا لپ تاپ دارند و... یعنی بتوانیم ریز بشویم، کسی که می خواهد همه را داشته باشید در واقع هیچکدام را نخواهد داشت. آیا مادر من به عنوان یک خانم جز مشتریان فروشگاه خانمی محسوب می شود؟ جواب خیر است. بنابراین همه خانمها جز جامعه آماری مشتریان خانمی نیستند. همینطور برای ارزش پیشنهادی، ارزشی داشته باشید که مردم حاضر باشند برای آن پول پرداخت کنن، به همین جمله اکتفا می کنن، اما آیا این جمله کافیست؟

مهارت ارتباطی، زیرا قرار است با کلی آدم دیگر ارتباط برقرار کنید، به برخی توضیح بدهید و بتوانید از برخی توضیح بگیرید. بنابراین ارتباط و کار تیمی خیلی مهم است. وقتی به عنوان مدیر محصول مشغول به کار می شوید، دغدغه شما هدایت محصول است برای رسیدن به OKR های مشخص شده است، بنابراین شما برای اینکه بتوانید تصمیم های درستی بگیرید نیاز دارید با سایر اعضای تیم که دارند بر روی محصول کار می کنند ارتباط موثر و مداوم داشته باشید، ایجاد یوزر استوری ها، استوری پوینت ها و...

مدل ذهنی یک مدیر محصول دیتا محور است، دیتاهایی که بتوان آنها را به نمودارهای کمی تبدیل کرد، مدل ذهنی یک مدیر محصول بر مبنای اندازه گیری است، همه چیز را اندازه گیری می کند، چطور میشه یک مسئله را حل کرد در صورتی که معیار مناسبی برای اندازه گیری نداشته باشد. اندازه گیری همه چیز.

مثال: حالت فعلی تب بالای 38 درجه، چطور متوجه شدیم با یک تب سنج اندازه گیری کردیم.
حالت مطلوب تب به پایین 38 برسه.
چطور می توانیم به این هدف برسیم، راهکارهایی که بدست میاوریم را انجام می دهیم دوباره از تب سنج استفاده می کنیم تا نتیجه را اندازه گیری کنیم.

توانایی های دیگر که لازمتون میشه
اجایل
نرم افزاری مدیریت تسک
مارکتینگ
آشنایی با مباحث فروش
آشنایی با UX
آشنایی با تیم سازی
آشنایی با مفاهیم اولویت بندی
آشنایی با بازار سنجی
آشنایی با بعد فنی محصول

قطعا مباحث دیگری است که می تونه در این فهرست قرار بگیره...

مثال: به عنوان یک مدیر محصول در شرکتی در حال فعالیت هستید، مثلا یک فروشگاه اینترنتی مثل خانمی، حالا دیجی کالا تصمیم می‌گیرد وارد حوزه لوازم آرایشی بشود. آیا راه اندازی بخش فروشگاه لوازم آرایشی دیجی کالا برای خانمی تهدید محسوب می شود؟ اگر جواب شما بله است راهکار شما برای مقابله با این تهدید چیست؟

این مطلب در حال تکمیل شدن می باشد...

پ ن: در صورتی که به فیلد مدیر محصولی علاقمند هستید می توانید عضو کانال تلگرام جامعه مدیران محصول بشوید، من خودم عضو هستم و از بچه های حرفه ای تر یاد میگیرم.لینک جامعه مدیران محصول ایران




مهندس نرم افزاری که فول استک دولوپر است، استارتاپ یک سبک زندگی است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید