من هادی ابراهیمی هستم. در این سری از مقالات سری میزنیم به کتاب Soft skills. شاید قبلا نگاهی به این کتاب داشتید شایدم اولین باره که اسمشو میخونید، این کتاب برای توسعه دهندگانی که میخوان راه و روش زندگیشون رو بهتر مدیریت کنند نوشته شده. از این دست کتابها این روزها خیلی کم پیدا میشه. در هر حال من بهترین قسمتهای این کتاب رو براتون مینویسم تا هم خودم یاد بگیرم و هم شما بهره ببرید. بریم سر اصل مطلب:
با یک بنگ بزرگ شروع کنید: هر کاری که بقیه انجام میدن رو انجام نده
تصور کنید وسط تابستان در وسط یک جشن بزرگ آتش بازیهای خیره کننده هستید. دور و بر شما پره از صدا و سوت موشک ها و ترقههایی که منفجر میشن. بعضی از این موشکها وقتی به آسمون میرن انفجار بزرگی با رنگهای مختلف رو به نمایش میگذارن ولی بعضی از اونها فقط میرن بالا و بعد سقوط میکنند، فقط یک سوت و بعد همین. اینکه شما توی شغلتون میخواهید مثل یک موشک بدون انفجار باشید که تا ارتفاع بالایی به آسمان میره و بعد سقوط میکنه یا موشکی که به آسمان میره و با صدای زیاد منفجر میشه با شماست.
طرز فکر بیزینسی داشته باشید
اغلب توسعه دهندگان نرم افزار، حرفه خودشون رو با چندین اشتباه بزرگ شروع میکنند. یکی از بزرگترین این اشتباهات اینه که شغلی که به اون مشغول هستند رو به چشم یک کسب و کار نگاه نمیکنند. البته اشتباه نکنید وقتی برای کد نویسی وارد دنیای واقعی میشید و برای تامین مخارج زندگی و زنده ماندن برنامه نویسی میکنید با کسی که در قرنهای پیش در وسط شهر یک فروشگاه کفش فروشی داره فرقی ندارید. از اون زمان تا الان چیزهای زیادی تغییر کرده و اغلب ما حداقل برای یک شرکت کار کردهایم، اما مهارتهای ما و معاملاتی که انجام میدیم به ما تعلق داره و ما انتخاب میکنیم. پس در نهایت ما تصمیم میگیریم که فروشگاهمان کجا راه اندازی بشه و یا به کجا منتقل کنیم.
این نوع طرز تفکر برای مدیریت حرفهمان حیاتی هست، وقتی ما به خودمان به عنوان یک کسب و کار نگاه میکنیم، میتونیم تصمیمات خوبی برای کسب و کارمان بگیریم. وقتی شما حقوق ماهیانهای که دریافت میکنید هیچ ارتباطی با کیفیت کار و توانمندی شما نداشته باشه، این ذهنیت که شما فقط یک کارمند شرکت هستید در شما شکل میگیره. با اینکه شما در دورهای از زندگی کارمند شرکت بودید یا همچنان هم کارمند هستید اما نباید اجازه بدید حرفه و شغل شما با کارمندی در شرکتها تعریف بشه. به عبارت دیگه خارج از شرکت هم حرفه شما کسب و کار شماست پس بیرون از زندگی کارمندی، شغل شما معنا داره.
کارمند یک شرکت یعنی داشتن یک مشتری برای کسب و کارتون در حرفه توسعه نرم افزار، با این که شما فقط یک مشتری دارید و همه درآمد شما از همین یک مشتری تامین میشه اما با دیدن قضیه به این شکل، دیدگاهتون رو در مورد یک نقش بدون قدرت و وابستگی به خودمختاری و خود جهت گیری رو تغییر میده.( در واقع بسیاری از شرکتهای واقعی هم یک مشتری بزرگ دارند که بخش عمده درآمد این شرکت را تامین میکنه).
به خاطر داشته باشید اولین کاری که در حرفه توسعه نرم افزار باید انجام بدید اینه که ذهنیتتون رو از یک خدمتکار به یک کاسب تغییر بدید. فقط با تغییر این ذهنیت در همین ابتدا، مسیر شما تغییر میکنه و شما رو به شخصی متفکر و حاضر در مدیریت فعال کسب و کارتون تبدیل میکنه.
برای خواندن بقیه قسمتهای جذاب این کتاب من رو دنبال کنید.
منبع: soft skills the software development