قرنها این تصور در میان دانشمندان مرسوم بوده که اهمیت چندانی برای مقوله بویایی قائل نبودند. به عنوان مثال کانت معتقد بود که بو غیرضروریترین حس انسانی است یا دکارت تصور میکرد که مقوله بو کاملا عامیانه است یا گاردنر عقیدهاش آن بود که بود در میان فرهنگها ارزشی ندارد.
حال نمیدانم این اظهار نظرها درست بوده یا نه ولی ترجیح میدهم که بهتر است در کار و نظر این دانشمندان دخالت نشود.
اما از آنجایی که ما نویسنده هستیم و سر و کار جدی با مسئله بو داریم، بهتر است که کمی در مورد نحوه توصیف آن در زبان و ادبیات فارسی آشنا بشویم. در غالب زبانها واژههایی که برای توصیف بو به کار میروند بسیار معدود هستند، از این رو شاید برایتان سوال شود که چطور میتوانم بو را توصیف بکنم.
خب همانطور که گفتم ما برای پویایی صحنه داستانمان ار همه حواس خود کمک میگیریم و بویایی هم دست کمی از سایر حواس ندارد. از این رو نیاز است که واژههایی هم در مورد توصیف آن بدانیم. صحنهای که حس بویایی در آن به کار گرفته شده باشد، تومنی صنار با صحنه ای که هیچ بویی را به خواننده القا نمیکند فرق دارد.
حال ما بوها را در زبان فارسی طبق دو تقسیم زیر توصیف میکنیم:
به عنوان مثال میگوییم بوی زعفران یا بوی دارچین یا بوی گلاب یا بوی ملافه تازه شسته شده یا هر چیز دیگری که بتوانید به همین روش آن را توصیف بکنید از این دسته شمرده میشود.
ولی گاهی هم با اسامی انتزاعی بوها را توصیف میکنیم؛ اسامی که به خودی خود بویی ندارند و بو در ترکیب آنها کارکردی استعاری دارد به عنوان مثال میگوییم که بوی خودخواهی به مشامش میرسید در این مثالها بو در معنای مجازی به کار رفته و در اصل به معنای اثر میباشد.
برخی از صفات با حسآمیزی برای توصیف بو به کار رفتهاند. یعنی لغاتی که در اصل متعلق به حوزه حسی دیگری هستند را برمیگزینیم و از آنها برای توصیف بو استفاده میکنیم برای مثال بوی لطیف یا گوارا یا مست کننده که در اصل توصیف بو با تلفیق حس لامسه و چشایی است و گاهی هم صفاتی چون سرد و گرم و شیرین و تلخ را که برای حوزه چشایی هستند برای بوها به کار میبریم.
یک تمرین خوب برای آنکه بتوانیم بوها را بهتر توصیف بکنیم آن است که یک دفتر و خودکار بردارید و بیرون از منزل بروید. روی یک نیمکت بنشینید و بدون آنکه سرتان را از روی دفتر بردارید به توصیف بوهای اطرافتان بپردازید. بگویید که بو تند است یا تلخ، سرد است یا گرم و به همین منوال ادامه بدهید. و اگر خاطرهای از استشمام آن بو به ذهنتان خطور کرد، حتما آن خاطره را بنویسید. این خاطرهنویسی به شما کمک میکند که بوها را به خاطرتان بسپارید و به هنگام به کار بردن برایتان ملموس باشد.