Mohsen ghorbani
Mohsen ghorbani
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

تُرک و چایی!!!!

اگر چه به اندازه 16 سال و 11 روز از وطن خود به دور مانده ام اما آثار آن بعد از گذشت این سالیان به وضوح در من دیده می‌شود.حتی خیلی از اوقات الله را به اشتباه با همان لهجه ترکی تلفظ می‌کنم باعث خنده اطرافیان می‌شوم اما یکی از این صفات پر رنگ تر از باقی صفات باقی مانده است.

بله من دیوانه وار چای دوست دارم و همیشه خدا یک فلاکس آبی رنگ را با خودم این سو و آن سو حمل می‌کنم مثل عضوی جدایی ناپذیر به بدنم چسبیده و جا خشک کرده است.

خیلی ها بر این باورند که ترک و چایی دو مفهوم جدای از هم هستند اما به جرئت میتوانم بگویم که این دو عینیت دارند.حتی اگر کسی ادعا کند که این دو تا مکمل یکدیگر هستند هم در حق چایی و هم ترک جفا کرده است.از این ها بگذریم میخواهم بگویم که بله من هم با افتخار یک ترک هستم از خطه آذربایجان.

برایم جای تعجب دارد که عده ای از مردم فرانسه در تابستان گذشته کشته داده اند ان هم در دمای سی و شش درجه.جای تعجب دارد یا در ژاپن به خاطر پرتو های گرما جان خود را از دست می‌دهند درحالیکه ترک ها در دمای 38 در جه تابستان چای می‌نوشند و باورشان بر این است که آن ها را خنک می‌کند.اصلا ترک جماعت شاخصه اصلی اش آن است که در ظل گرما چای داغ به سرش بکشد و در حالیکه باقی مانده قند را در دهانش می‌چرخاند،چای دوباره ای برای خودش بریزد تا با باقی مانده قند آن را هورت بکشد.

البته این نکته هم درخور توجه است که ترک ها در چایی خوردن رتبه بندی می‌شوند بهعنوان مثال پدربزرگم لقب فایرمن را دارد البته خودم این لقب را به او داده ام و در تنهایی ام او را با این اسم صدا میزنم. ولی در فارسی می‌گویند که یارو خیلی ترکه.باور نمی‌کنید اگر بگویم که چای را داغ داغ هورت می‌کشد و حضار هم با چشمانی از حدقه در آمده نظاره گر او هستند انگار که نمایش مرتاضی آن هارا سر وجد آورده باشد.

گمانه زنی هایی وجود دارد مبنی بر اینکه پوست دهانش کلفت شده و دیگر حسی در قبال داغی چایی ندارد.جل الخالق!!این کار حتی از مرتاض ها هم بر‌نمی‌آید.اگر قرار بود بازی کامپیوتری در این مورد بسازند،مطمئنا پدربزرگ من در هر دست man of the match می‌شود.

اما پدرم در یک جایگاه پایین تر قرار دارد.او با قند چای داغ را هورت می‌کشد.به گمان هنوز پوست دهنش به اندازه کافی کلفت نشده یا شاید هم میخواهد با این کار متفاوت باشد اما به هر حال من لقبی برای او پیدا نکرده ام به گمانم بهتر است او را نایب و جانشین پدربزرگم بدانم.

شاید برایتان سوال شود که من در کدام مرحله هستم راستش شاید روزی قدم در این رشته ورزشی خطیر بگذارم البته شاید ولی فعلا دارم با فلاکس آبی ام بازی میکنم.

چاییترکگرماداغقند
یه دانشجوی روانشناسی که سعی میکنه هر روز یاد بگیره و رشد کنه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید