کمتر کسی را میتوان شناخت که با دیدن فیلم میان ستاره ای،راجع به سیاهچاله ها کنجکاو نشده باشد. خصوصا موسیقی روح نواز هانس زمیر که مو را به تن آدم سیخ میکند.من هم بعد از دیدن این فیلم تا مدت ها در این فکر بودم که آیا سیاهچاله ها واقعیت دارند یا نه و اگر با آنها روبه رو شویم چه اتفاقی برایمان خواهد افتاد.
در ابتدا باید بدانیم که سیاهچاله چیست
سیاه چاله به ناحیه ای از فضا گفته میشود که جرم بزرگی به مقدار قابل توجهی کوچک شده است به عنوان مثال یک قاشق چایخوری سیاه چاله جرمی برابر با نهصد میلیون تن دارد. مثل ضایعات که آن را فشرده میسازند و در عین کوچک بودن بسیار سنگین است.
سیاهچاله در واقع یک میدان با گرانش بسیار بالایی است که حتی نور هم توانایی گذر آز آن را ندارد و مشخص نیست جسمی که داخل افق رویداد سیاچاله کشیده میشود سرنوشتش به کجا ختم میشود پس اگر احیانا به سرتان زده که داخل آن شوید باید بدانید که دو چیز میتواند در انتظارتان باشد یا مرگ یا ورود به دنیایی دیگر.
تصورات ما از سیاهچاله ها یک شیئ سیاهی است که از اطرافش نوری ساطع شده است درست مثل فیلم میان ستاره ای ولی این تصور غلط است چون سیاهچاله ها نامرئی هستند و دیده نمیشوند و نوری هم که در اطراف آنها در حال گردش هست در واقع ستاره ای است که درون سیاهچاله کشیده میشود.
پس بهتر است حواستان را جمع کنید تا مبادا پایتان در سیاهچاله گیر کند.
در عین حال خیلی از افراد تصور میکنند که سیاه چاله سیارات و ستاره ها را به داخل میمکد درست مثل گرسنه ای که کاسه سوپ را هورت میکشد اما این طور نیست بلکه قدرت جاذبه یک سیاه چاله به قدری زیاد است که میتواند شما را به شکل رشتههای اسپاگتی به سمت خود بکشد.
نام علمی صحیح این پدیده اسپاگتی سازی یا رشته رشته سازی است.علت این پدیده به خاطر جاذبه و گرانش بالای موجود در سیاهچاله است که باعث میشود فشار جاذبه در نقاط مختلف بدن یکسان نباشد.
به عنوان مثال این فشار در کره زمین هم وجود دارد چون پاهای شما به خاطر نزدیکی که با سطح زمین دارند درصد گرانش بیشتری را تحمل میکنند ولی چون فشار جاذبه زمین پایین است مشکلی برایتان پیش نمیآید اما در سیاهچاله به خاطر گرانش بالا،هر شیئی به اسپاگتی تبدیل میشود.
اما این مهمان ناخوانده از کجا پیدایش شده است؟
آنچه در بین اخترشناسان معروف است،این است که میگویند سیاهچاله ها از مرگ ستاره های سنگین خصوصا ستاره های نوترونی متولد میشوند.
اگر جرم کلی یک ستاره به اندازه کافی زیاد باشد، در این صورت میتوان به صورت تئوری نشان داد که هیچ نیرویی نمیتواند از واپاشی ستاره در نتیجه نیروی گرانشی جلوگیری کند. بنابراین این نیروی درونی منجر به کوچکتر شدن شعاع ستاره میشود.
هنگامی که شعاع ستاره تا اندازهای خاص کوچک شود، زمان روی ستاره نسبت به ناظر بیرونی متوقف میشود. این لحظه، همان زمانی است که سیاهچاله تشکیل شده است. این شعاع خاص را افق رویداد(Event Horizon) مینامند.
اما آیا این سیاهچاله ها خطرناک هستند یا نه؟
اگر به داخل سیاهچاله ای سقوط کنیم چه اتفاقی برایمان رخ میدهد؟
متاسفانه جواب این سوال مشخص نیست البته نظریاتی وجود دارد از قبیل نسبیت عام که میگوید شما با سقوط در سیاهچاله به دنیای جدیدی وارد میشوید به عبارتی سیاهچالهها که از یک سمت به صورت چاه عمل میکنند، در سطح دیگری بصورت چشمه عمل میکند. یعنی میتواند دو سطح مختلف فضا زمان را از جهانهای گوناگون یا دو نقطه بسیار دور از جهان خودمان را به هم متصل کند. که به این حالت کرم چاله یا پل انیشتین رزن گفته میشود.
آیا امکان دارد که انسان های دیگری هم در این کهکشان باشند،فکر کردن به اینکه در آنسوی سیاهچاله چه چیزی در انتظار ما است بسیار جذاب است.
شاید این سیاهچاله ها مارا در تاریخ به عقب ببرد یا شاید هم به جلو ببرد.یا شاید هم ما را به منظومه دیگری هدایت کند که چندین سیاره قابل سکونت در آن وجود دارد.اما اگر ررفتن به سیاهچاله به مرگ ختم شود، دیگر راه برگشتی نیست.
سیاهچاله ها مثل مور و ملخ در جهان وجود دارند ولی فقط یک جفت از آنها کشف شده است.طبق حدس های نجومی،پیش بینی میشود که یک ابر سیاهچاله در مرکز کهکشان شیری وجود دارد.
اما نزدیک ترین سیاچاله در 80 میلیون سال نوری دورتر از اینجا قرار دارد اما تمامی شرایط برای تشکیل شدن یک سیاهچاله در منظومه شمسی وجود دارد.
فرض کنید که یک روز از خواب برمیخیزید و میبینید که خورشید در حال کم نور شدن است شاید با خود فکر کنید که خورشید گرفتگی است اما از بد روزگار خورشید شما لحظات پایانی عمرش را سپری میکند و شما نیز مثل خورشید به زودی زود نابود میشوید.
تصور این فرض خیلی دردناک است اما حتی سیارات موجود در منظومه شمسی نیز میتوانند تبدیل به سیاه چاله شوند،بگذارید قدمی فراتر برداریم،به صورت تئوری همه چیز میتواند تبدیل به سیاهچاله شود.
سیاهچاله ها قدرت بسیار بالایی نیز دارند،فکرش را بکنید که اگر بتوانیم کنترل یک سیاهچاله را در دست بگیریم،میتوانیم برای سالیان سال انرژی رایگان داشته باشیم و بدون هیچ نگرانی از آن استفاده کنیم.
اما در پایان باید متذکر شد که وجود سیاهچاله ها فرضیه ای بیش نیست و حتی تصاویر منتشر شده از آن نیز هنوز مشخص نیست که آیا این شیئ نورانی سیاهچاله است یا نه؟
حتی تمامی نظریات حول سیاهچاله ها هم مبتنی بر آن است که سیاهچاله ای وجود داشته باشد به عبارتی تمامی این نظریات از قبیل نسبیت عام و نسبیت خاص و دنیای موازی تماما فرضیه هستند و هنوز شاهد عینی بر این نظریه ها ارائه نشده است.
به امید روزی که بشر بتواند پرده از تمامی این شبهات بردارد.