هر چی سنم بیشتر میشه میفهمم که من به همین جا تعلق دارم ...
حالا مهم نیست که خوبه یا بد چون لحظه های خوب و بد باهم ساخته میشن
ولی یه چیزی اینجا وجود داره که من نمیفهمم چرا فقط از لحظه های خوش عکس میگیریم ؟!
چرا لحظه های بد رو ثبت نمیکنیم ؟!
تمام اون روزها، ساعت ها ،دقیقه ها، که جنگیدیم که تلاش کردیم
خب این سوال ایجاد میشه چرا ثبت کنیم لحظه هایی رو که فقط درد کشیدیم اذیت شدیم ؟
چون تمام اون لحظه ها بودن که این ادمی رو که الان هست ساخته
حالا کاری نداریم این ادم چطور ادمیه
البته میدونید چرا میگم مهم نیست چطور ادمیه ؟!
چون زندگی خودشه و به هیچ کس ربطی نداره
خب سوال در سوال از بحث اصلی دور شدیم ....
من فهمیدم تمام اون درد ها ،رنج ها و...
من رو ساخته من نمیخوام جای کسی دیگه ای باشم
همین راه رو ادامه میدم چون این راهه منه من اومدم توی این دنیا تا یه کاری انجام بدم ....
پس انجامش میدم
این نوشته حاصل مکالمه منو و دوستمه ،دوستی که به من جسارت میده
ومن چقدر خوشحالم که هست تا من خود درونیم رو از اعماق وجودم بیرون بکشم ...