کمتر از ۴۸ ساعت گذشته حاشیه بسیاری برای پروژه «ابر ایران» در فضای مجازی شکل گرفته. پروژهای که مثل اکثریت قریب به اتفاق پروژههایی که با اسامی ملی و بومی تولید میشن، هیچ جزییات شفافی ازش منتشر نشده و صرفا شنیده میشه که برای «کاهش وابستگی به اینترنت خارجی» قراره اجرایی بشه.
این پروژه، بودجهش و ... همه به قدر کافی بحث شده. اما لازمه که جوانب دیگر قضیه و واکنشهای افرادی که احتمالا در شکلگیری و اجرای پروژه نقش دارند هم کمی بررسی کنیم.
دیروز، من این پست جناب امیر ناظمی رو دیدم :
ایشان در این پست، اسکرینشاتهایی از توییتهای مردم پیرامون این پروژه رو قرار داده بودند (که الان حذف شده). اما لازمه گلهای کوچک از ایشون بکنیم. آقای ناظمی، اسکرینشات گرفتن از محتوای عمومی گرچه به خودی خود خطری نداره، اما اسکرینشات گرفتن در جامعه ما (مثل باقی چیزا که هیچوقت جای درست خودشون نیستن) معنای زیبایی نداره.
همین چند ماه پیش بود که بنده قربانی آزار و تهدید و اخاذی به وسیله اسکرینشات شده بودم. نخستین ایرادی که به مطلب شما وارده، همینه. اسکرینشات گرفتن از توییت -هرچند عمومی- اصلا وجهه قشنگی برای افراد نداره. چرا که آدمهای مریض (که البته اگر بشه اسم آدم روی این بزرگواران گذاشت) که از این طریق ارعاب و تهدید کنند کم نیستند.
و در نهایت، متشکریم از بابت این که نماگرفت توییتها رو از مطلب خود حذف کردید.
اما بریم سراغ اصل مساله. چرا واکنشها انقدر بد شد؟ و چرا اگر پارسال این اتفاق میافتاد انقدر بد نمیشد؟ (که همون هم جای بحث داره، لااقل پارسال تا قبل از آبانماه انقدر واکنش بد دریافت نمیشد).
پارسال ۲۵ آبانماه، حوالی غروب بود که دیدم اوپنکانکتم وصل نمیشه. بخاطر اتفاقاتی که در استان تهران و البرز افتاد فکر کردم فقط پروتکلهای VPN قطع شدند که مثلا امکان ارتباط افراد خطرناک(!) از طریق توییتر و تلگرام و ... بسته بشه. به مودم نگاه کردم و دیدم کاملا قطع شده. چند ساعت بعد، چراغ اینترنت مودم روشن شد. اما همچنان دسترسی به اینترنت امکانپذیر نبود.
روز بعد، سایت time.ir رو چک کردم و دیدم که این سایت بدون مشکل بالا میاد. با خودم گفتم احتمالا میشه به دیتاسنترهای داخلی دسترسی داشت. ویرگول رو چک کردم. به شدت عجیب شده بود و جوی بود که تا به امروز مشابهش رو ندیدم! افراد زیادی دنبال این بودند که یکی که اینترنت داره، براشون فایل دانلود کنه. یکی یک متن عاشقانه نوشته بود و در خلال متن عاشقانه اشاره کرده بود که سرورهای ابرآروان اینترنت خارجی دارند و با SSH میشه به اینترنت بینالملل دسترسی داشت و ... .
بعد از این قضیه، پنل آروان را باز کردم. دیدم که با رنگ قرمز اونجا بنری هست که باید ۲۵۰ هزار تومان شارژ کنید تا بذاریم سرور بگیرید. این اولین قدمی بود که فهمیدیم این شرکت در چه راهی قدم گذاشته. بهانه شرکت، این بود که اگر با هزینه پایینتری ارائه میکردند میرفتند زیر فشار و ... . این در صورتی بود که خیلیها یک سرور میگرفتند و مشترکا استفاده میکردند و پراکسی کردن به این شکل هم به خودی خود، فشاری به سرور وارد نمیکنه. پس حدیث مفصل رو میشه خواند :)
پس از اون دو هفته، هر وبسایتی - چه دولتی چه خصوصی - که یک سرویس مورد نیاز همه مردم ارائه میکنه باز میکردیم یه نشانی از ابر آروان دیده میشد. ابر آروان بارها در مورد این که «قطع اینترنت خط قرمز ماست» صحبت کرده، اما در لفاف این قضیه رو سال گذشته، تسهیل کردند.
برگردیم به بحث و گفتگو با آقای ناظمی. آقای ناظمی، چیزی که من نوشتم بخش بسیار کوچکی از تجربه تلخ سال گذشته بود. اگر تا نیمه سال گذشته اعتمادی به «چیزهای ملی» بود، الان نیست. اگر تا نیمه سال گذشته فقط اسباب خنده بودند، الان شدند اسباب نگرانی. بحث، ریشهای تر از یک ارتباط زیرساختی ساده است.
علیرغم میل خودم مبنی بر ننوشتن در ویرگول به دلیل مشاهده یک بیاخلاقی در گذشتهای نزدیک، این متن را نوشتم. البته بعید میدونم دیگه اینجا چیزی بنویسم چرا که گذشته از اون بیاخلاقی، ویرگول هم به خودی خود بخشی از دیوار بتنی ضخیم مقابل گردش آزاد اطلاعاته.