شهر ما قبلا روستا بوده که در زمان آن ملعون تبدیل به شهرستان شده است.نوشته اند کهندژ مدتی پایتخت ساسانیان بوده و کوه آتشگاهی که در کنارمان آرمیده نیز هم اکنون آثار زرتشتیان را بر قله ی خود دارد.
البته تاریخ نویسان که تا می توانند می بافند و به هم ربط می دهند.پیروز شاه که نمیدونم کی بوده اینجا آمده،مظفرالدین شاه که داشته میرفته کجا اومده اینجا آروغ زده و رفته،در حمله ی افغان ها به اصفهان اینجایی ها به شکل خاصی جلوی دشمن ایستاده اند،فلان کوه و فلان کوه از این سر شهر تا اون سر توسط تونلی زیرزمینی به هم مرتبط بوده اند،ساختمان دانشگاه صنعتی جوری طراحی شده که از بالا شبیه نوشته ی جاوید شاه است و هزاران راست و دروغ دیگر.
چند سال پیش خطیبی روی منبر می گفت من شنیده ام امام مجتبی که به مسجد جمعه آمده به مسجد جامع شما هم سفر کرده.این در حالی بود که این مسجد در قرن هشتم هجری ساخته شده است.
از این افتخار کردن ها همه جا وجود دارد.در قرآن آمده است که اعراب پس از اینکه فخرفروشیهاشان ته کشید رفتند به گورستان و قبرهای مردگانشان را به هم نشان دادند؛حتی زرتم المقابر...
بچه که بودم به شخصیت ها هم افتخار می کردم.در آن زمان(دهه شصت)با یکی از آقازاده ها رفت و آمد داشتیم که اگر چه خودش سیاسی نبود ولی پدر مرحومش فرد محترمی در کشور بود.یک بار در همان سالها برای دیدارش به تهران رفته بودیم.سوار اتومبیلش بودیم که به جایی برویم.در ترافیک تهران یک تصادف کوچولو با یک ژیان قدیمی کردیم.راننده ژیان داد و فریادش بلند شد و ما هم متقابلا کم نگذاشتیم،ولی طرف دست بردار نبود.یکی از همراهان ما با عصبانیت به ژیاندار گفت:اصلا تو میدانی که این حاج آقایی که توی ماشین ما هستند کی هستند؟ایشان فرزند حضرت فلان هستند.راننده ژیان انگار که صد سال است این موضوع را می دانسته جواب داد:من هم جانباز انقلاب هستم و بر داد و فریادش افزود.در نهایت همان همسفری ما دست در جیبش کرد و پانصد تومان خسارت ژیان را به راننده اش داد تا موضوع فیصله یابد.
این ماجرا در آن سن و سال به من یاد داد که با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمی شود و چیزی که نزد من پر اهمیت است ممکن است در نظر بغل دستیم کاملا بی اهمیت باشد.
چیز دیگری که به ما باورانده اند این است که شما شیعه اید و اهل بهشت.شما از نسل کورشید و متمدن. در حالی که ما خودمان می دانیم که شیعه ی شناسنامه ای هستیم و شیعه واقعی بودن به همین راحتی ها نیست.از نسل و تبارمان هم که بیشتر از پدربزرگمان را نمی شناسیم. شاید جد چندم ما از فلان منطقه به اینجا کوچ کرده باشد.چطور می توانیم به کورش افتخار کنیم در حالی که نزدیک ترین کسان به کورش آنانی هستند که آبرویش را در دنیا حفظ کرده باشند.
اینو بخون: