همه ما هر روز در معرض تبلیغات بیشماری هستیم که معمولا کمترین اثر را بر مخاطب دارد و علت آن عدم سازمان یافتگی این نوع تبلیغات است. این روش از بازاریابی و تبلیغات تنها باعث هدر رفت انرژی و پول میشود و تاثیراتی مهم برای مالکان کسب و کار نخواهد داشت. در این یادداشت قصد دارم در مورد کمپین تبلیغاتی صحبت کنم و در لابهلای هر بخش چک لیستی قرار دادهام تا برای کسب و کارها مفید و کاربردی باشد. قبل از هر چیز به سراغ تعریف کمپین تبلیغاتی خواهیم رفت.
تقریبا کمتر بازاری را میتوان سراغ داشت که دست نخورده باقی مانده باشد، همه ما هر روز در معرض تعداد زیادی از تبلیغات قرار میگیریم و معمولا پیامهایی که تنها از طریق یک رسانه به مخاطب مخابره میشود معمولا کمترین تاثیر را دارد. البته به ندرت میتوان گفت که فرکانس ارسال پیام برای مخاطب چقدر است برخی عدد 3 و برخی از عدد 20 نام میبرند با این حال چیزی که کاملا واضح است، تبلیغات تک کاناله کمترین اثر را داشته و در واقع هدر دادن وقت و پول است. خُب راه حل چیست؟
کمپینهای بازاریابی در واقع تلاشهای سازمان یافته و استراتژیکی هستند که وظیفهشان ارتقای یک هدف مشخص و تعیین شده از شرکت شماست! مثلا افزایش فروش یا افزایش آگاهی از برند و ... اما برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید از طریق رسانههای مختلف مانند: تبلیغات کلیکی، ایمیلی، تبلغاتی تلویزیونی و ...پیام را به مخاطبان رساند.
بسیاری از برندها به اشتباه فکر میکنند که میتوانند با تبلیغات پراکنده، بدون هدف میتوان موفق شد. تنها نتیجهای که این کار برای مالکان کسب و کار به همراه دارد، فرصت سوزی و صرف هزینههای زیاد است، البته باید گفت که نتیجهای هم به همراه نخواهد داشت. برای اینکه یک کمپین تبلیغاتی موفق داشته باشید باید گامهای زیر را یکییکی طی کنید:
میخواهید در پایان کمپین چه چیزی بدست آورید؟ آیا هدفتان افزایش فروش است؟ کدام محصول را میخواهید بیشتر بفروشید؟ در چه بازه زمانی به این اعداد دست پیدا میکنید؟ یکی از دلایل موفقیت برخی از کسب و کارها دنبال کردن بازاریابی داده محور است! بدون اندازه گیری هیچ چیزی دست یافتی نیست! بازاریابی بدون داده فقط پول سوزاندن است! این عبارت را جدی بگیرید و بیخود خودتان را گول نزنید که حداقل برایمان برندینگ داشت! هدف میتواند:
نکتهای که نباید فراموش کنیم این است که بازاریابی هزینه دارد، پس حتی اگر کانالهای بازاریابی وجود داشته باشند که پیام شما را به صورت رایگاه به اشتراک بگذارند اصلا به معنای این نیست که نباید در سایر کانالها حضور نداشته باشید. بنابراین قبل از شروع کمپین بودجه را به صورت واقع بینانه مشخص کنیم.
از دیگر مواردی که قبل از کمپینهای بازاریابی به آن توجه میکنیم، عدم شناخت مشتری است. تنها زمانی میتوانیم کمپین موفقی داشته باشیم که بدانیم برای کدام گروه از مخاطبان چه پیامی را ارسال کنیم. مواردی که میتواند موثر باشد:
محتوا یکی دیگر از پایههای اصلی کمپین شماست. اینکه چه پیامی را به مخاطب ارسال میکنید و از چه طریقی به دست او میرسد و از وی انتظار چه عملی دارید را باید در این بخش مشخص و برنامه ریزی کنید. محتواهایی که تولید میکنید میتواند متنوع باشد مانند:
همواره انتخاب کانال بازاریابی یکی از مهمترین روشها برای کاهش هزینه کمیپن است. بنابراین قبل از شروع لیستی از کانالها را تهیه کنید؛ اینکه مخاطب شما از طریق این کانال هدف قرار میگیرد بسیار مهم است. به عنوان مثال شاید مخاطب ما شنونده یک برنامه رادیویی نباشد پس تبلیغ در رادیو دور ریختن پول خواهد بود. بسیاری برای انتخاب کانالهای کمپین از مدل PESO استفاده میکنند که در ذیل به آن اشاره خواهم کرد.
مدل PESO یک استراتژی انتخاب رسانهای است که شامل: (Paid, Earned, Shared, Owned Media) میشود.
1- رسانههایی که شرکت شما مالک آن است را Owned Media میگویند. مانند: وبلاگ، صفحات شبکههای اجتماعی برندتان، خبرنامه ایمیلی و ...
2- رسانههایی که مالکیت آن دست شرکت شما نیست Shared Media میگویند. مانند: شبکههای اجتماعی، فرومها، تبلیغات دهان به دهان و رسانههای ریفرال ...
3- رسانههایی که به صورت کلی ریشههای PR دارند گفته میشود. معمولا میتوانید یک داستان را در اختیار روزنامه نگاران قرار میدهید و آنها به آن پر و بال میدهند Earned Media گفته میشود. مانند: روزنامهنگاران، اینفلوئنسرها، سایتهای خبرگزاری و ... (توجه داشته باشید که این رسانهها رایگان هستند و اگر شما بابت محتوا مبلغی پرداخت کنید در گروه زیر قرار خواهند گرفت).
4- رسانههایی که شما با پرداخت پول آنهای را خریداری میکنید و دقیقا محتوایی که شما نیاز دارید را در معرض مخاطبان قرار میدهند Paid Media گفته میشود. مانند: تبلیغات کلیکی، بنری، تبلیغات در شبکههای اجتماعی، تبلیغات همسان، پرداخت به اینفلوئنسرها، رادیو و تلویزیون و ...
نوشتن معجزه میکند متاسفانه کمتر دیدهام که افراد به نوشتن اهمیت دهند؛ اساسا برنامه ریزی کمتر مورد توجهمان قرار میگیرد اما برای اینکه یک کمپین موفق داشته باشید باید تمام جزئیات نوشته شود. زمان، افراد مسئول، رسانههای خریداری شده یا هر چیزی که لازم است و در نتیجه کمپین موثر است را بنویسید.
بعد از اینکه کمپین به پایان رسید، با تیم بازاریابی جلسهای را ترتیب دهید و میزان فروش (اگر هدفتان افزایش فروش بوده) را بررسی کنید. آیا به اهدافتان رسیدید؟ میزان فروش را با ماههای قبل مقایسه کنید. در پایان آن چیزی که از این کمپین یاد گرفتید را یادداشت کنید تا در کمپین بعدی از آن استفاده کنید.
اثربخشی یک کمپین قبل از هر چیزی به اهداف ما بستگی دارد! پس در مشخص کردن اهداف باید دقت بسیار زیادی بکنیم. برخی از معیارهایی که معمولا توسط مدیران کمپین اندازه گیری میشوند شامل: میزان ترافیک، نرخ کلیک و یا تعداد نمایش است. هر چند این موارد بسیار مهم هستند اما نباید اعداد شما را گول بزنند! معیارهای بسیار مهمتری نیز وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.
البته این معیارهایی که در بالا به آن اشاره کردم تنها معیارهای قابل اندازهگیری نیستند و میتوانید به حسب اهداف خود فاکتورهای بیشتری را رصد و اندازه گیری کنید.
راهاندازی کمپینهای بازاریابی کار سادهای نیست و نیاز به برنامه ریزی و صرف زمان زیادی دارد. اما آن چیزی که کاملا مشخص است این است که هر برندی برای موفقیت به راه اندازی چنین کمپینهایی نیاز دارد تا بتواند در نهایت به افزایش فروش محصولات و خدمات خود برسد.
در آخر بعد از برنامه ریزی کمپین تمام توان خود را برای تهیه محتوا و پیام کمپین بگذارید و در کنار آن توجه ویژهای به رسانههایی که قصد خرید آنها را دارید بکنید و دائما در طول کمپین به اندازهگیری معیارهایی که در بالا به آن اشاره کردم بپردازید. امیدوارم این یادداشت برایتان مفید بوده باشد، خوشحال خواهم شد نظرات شما را در این خصوص بشنوم.