محمدرضا رفیق دوست
محمدرضا رفیق دوست
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

چه چیزهایی ما را قوی نگاه می‌دارند؟

امروز یکی از آن روزهایی است که در خانه مانده‌ام. با اینکه هزارتا کار دارم اما به خاطر گلودرد و کوفتگی و کمی هم تب، سرکار نرفتم. سینوا از من انرژی می‌گیرد. دغدغه‌های حاشیه‌ای هستند همیشه که انرژی می‌گیرند. وگرنه من وقتی کاری که دوست دارم را انجام می‌دهم، هیچ‌وقت خسته نمی‌شوم.
روزهایی که خوب کار نمی‌کنم یا اتفاقی می‌افتد که سر کار نمی‌روم، یا به هر دلیلی آن بازدهی که باید را ندارم، آنقدر حالم بد می‌شود که نگو و نپرس. بداخلاق و بدعنق می‌شوم و حتی بدون هدف به خیابان‌ها می‌روم تا در کافه‌ای، رستورانی جایی بنشینم پشت لپ‌تاپم تا کمتر با این و آن بگومگو کنم. این روزها همان‌هایی است که هر فکری در سرم می‌آید. حتی به خراب کردن چیزهایی که برای ساختنشان سال‌ها تلاش کرده‌ام هم فکر می‌کنم. نهایتا با صرف تمام انرژی‌ام و بدون هیچ نتیجه‌ای، به خواب می‌روم.

چه چیزی ما را قوی نگه می‌دارد؟ ما چگونه قوی می‌مانیم؟ همت می‌کنیم؟ و ادامه می‌دهیم و از پا نمی‌نشینیم؟ آن اکسیری که به ما انگیزه می‌دهد تا در انتهای خستگی بسیار با انگیزه و توانمند و شاداب باشیم چیست؟

من فکر می‌کنم مهمترین عامل این است که احساس کنیم که داریم کار درستی انجام می‌دهیم. همین که بدانیم درستکار هستیم و داریم راهی را می‌رویم که باید، انگیزه‌ می‌بخشد. حالا دیگر مهم نیست که آیا نتیجه هم دارد یا نه. اصلا ما که مامور به نتیجه نیستیم. ما که مسیولیتی در این باره نداریم. ما تنها باید راه درست را درست برویم. و دانستن این که راهی که پیش روی ماست، همانی هست که باید، برای نیمی از انگیزه و همت و قوی بودن کافی است.

این روزها در درست بودن راهی که می‌روم، دوباره شک کرده‌ام. وقتی حاشیه‌ها زیاد می‌شوند وقتی تو اشتباهاتی می‌بینی که احساس می‌کنی همان کلیشه‌هایی است که همیشه در گوشت می‌خواندند که اگر آنها را دیدی بدان که راه اشتباه است، شک می‌کنی و وقتی شک می‌کنی دیگر نمی‌توانی مثل سابق ادامه بدهی. مثل کسی که دارد نماز می‌خواند و اواخر رکعت سوم است که کسی می‌آید داخل اتاق و می‌گوید به نظرم قبله را اشتباه ایستاده‌ای! او دیگر ادامه نمازش را مثل سابق نمی‌خواند. نهایتا و در بهترین حالت تند تند تمام می کند تا بررسی کند که باید از اول بخواند یا درست بوده نمازی که خوانده.

من برای برطرف کردن این شک، باید دوباره از فلسفه‌ها شروع کنم. فلسفه‌ها هستند که ما را معتقد به باورهایمان، با کارهایمان و به آن چیزهایی که فکر می‌کنیم درست و مهم هستند، پایبند نگاه می‌دارند و برای همین است که من همیشه به شکل وسواس‌گونه‌ای به بازبینی فلسفه‌ها مشغولم.

سینوا هست چرا که کسب مولد حلال برای من و برای آیینی که در آن بزرگ شده‌ام، ارزش است. ساختن و خیر رساندن، ارزش است. هنوز سم آن موسسات و آدم‌هایی که تفسیر یکجانبه‌ی افراطی‌شان از دینداری و فقه، آدم‌ها را مریض و دردمند می‌کند، در وجودم هست. و چقدر سخت است فاصله گرفتن از تصوری و مبنایی که تو سالها آن را شنیده‌ای و در وجودت تزریقش کرده‌اند. سینوا یک کسب و کار نوپاست که تعدادی آدم جوان در آن کار یاد می‌گیرند، پول درمی‌آورند و رشد می‌کنند. آنهم در روزهایی از جامعه ایران که این چیزهای به ظاهر ساده، خیلی هم ساده نیست. خیر رساندن به آدم‌ها فارغ از اینکه از چه دین و مسلکی هستند، با چه باورها و اعتقاداتی هستند، مطلوب است. بارها و بارها در آموزه‌های دینی خواندم و شنیدم که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و امام زمان و زنده‌ی ما سلام الله علیه، رحمة للعالمین بوده و هستند. ابرهای رحمتی که نگاه نمی‌کنند بر سر چه کسی با چه اعتقادی و چه پیشینه‌ای می‌بارند. آنها رحمت فراگیر خداوند بوده و هستند. و حالا این تنها آموزه‌ای است برای منبرهایشان. موسساتشان و کتاب‌هایشان. بیشتر از همیشه قضاوت گر اند و بدتر از همگان، آدم‌ها را ارزش‌گذاری می‌کنند. تحریم می‌کنند و تکفیر می‌کنند. هزار گناه و معصیت در دل موسساتشان جاری است و انگشت اتهامشان به سمت جوان‌هایی بلند است که با سختی بسیار به ساختن چیزی مشغول‌اند. حرص می‌خورم. حرص زیاد می‌خورم وقتی به این چیزها فکر می‌کنم.

سینوا یک آژانس تبلیغاتی ۳۶۰ درجه است که محوریت فعالیت‌‌هایش، ترسیم استراتژی‌های مبتنی بر داده و تحقیقات بازاریابی است. سینوا کسب و کار من است. برندی که سه سال پیش ایجاد کرده‌ام. با دوستانم شریک شده‌ام و از قِبل آن خیرات زیادی برای من و آنها به وجود آمده است. نابسامانی‌ها، بدهکاری‌ها، سختی‌ها و داستان‌ها همیشه بوده و من فکر می‌کنم که ساختن هزار سختی‌ هم دارد. حاشیه‌ها همیشه هستند. حتی در یک مدرسه دبیرستانی. (بخوانید از همین مدارسی که فکر می‌کنند جز آنها کسی به خیر و ثواب مشغول نیست.).

ما در سینوا در حال ساختن جایی برای اثرگذاری در جامعه هستیم. جایی که می‌تواند به کسب و کارها و سازمان های ایرانی برای رشد بیشتر، داشتن بازاری بزرگ‌تر و رونقی فراگیر‌تر، یاری برساند. سینوا تنها پرسنل خودش را رشد نمی‌دهد. ماهیت کار ما، رونق و بازاریابی و تبلیغات برای کسب و کارهایی است که می‌بینیم خوب هستند و خوب کار می‌کنند و بزرگ شدنشان به نفع همگان است.

آن‌چیزی که من را برای ادامه دادن قوی نگه می‌دارد، دور شدن از حاشیه‌هاست. رشد کردن است و رشد دادن و در انتها داشتن رفیقی شفیق و تیمی دوست و برادر، که بتوانم در کنارشان احساس آرامش کنم.

ما برای قوی بودن به همین‌ها احتیاج داریم. راه درست، دوری از حاشیه‌ها، دیدن رشد، و رفیق خوب.

دلنوشته
دانش‌آموخته رسانه و ارتباطات و سرگرم در دنیای رسانه و تبلیغات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید