یکی از استرس زا ترین تجربه های کاری که داشتم تجربه Dead Line غیر اصولی بود، اگه با Dead Line هیچ مشکلی ندارید بهتره که ازین نوشته رد شید :) .
برای اینکه شخص یا شرکتی زیر سؤال برده نشه، از نامی استفاده نمیکنم :).
تیمی ۱۳ نفره رو یک پروژه کار میکردیم که افراد تیم شامل اندروید کار ها،بک-اند و فرانت-اند، مدیر پروژه و… بودند. مدیر پروژه زمینهای در برنامه نویسی نداشت و سابقه چندساله مدیریتی اش به سبک دولتی و شرکت های جهان سومی بود! با این طرز فکر که اگر به پرسنل زیر دست ''فشار'' وارد نشه کار ها پیش نمیره و همه از زیر کار در میرن. همین طرز فکر باعث شده بود پروژه با کندی هرچه تمام تر پیش برود. چراکه این طرز فکر خوراکش از بین بردن انگیزه در تیم و در نتیجه ریزش تیم و جایگزینی افراد تیم با نیرو های جدید است(اگر پروژه نابود نشود!).
تیم با اسم اسکرام آشنا بود و بدون CTO و اسکرام مستر پروژه استارت خورده بود! ( اینکه چه مشکلاتی و چه تجربیاتی غیر از Dead Line در این بازه داشتم را به امید خدا در نوشتههای بعدی میگم)
مدیر پروژه آدمی منظم بود و دوست داشت همه ی کار ها طبق زمان و نظم حرکت کنند، ازاینرو ابتدای هر تسکی که افراد تیم میخواستند انجام دهند از آنها زمانبندی میخواست، مراحل ارائه زمانبندی به شرح زیر بود:
(کلام آخر از جانب مدیریت: این تسک به نظرم یک هفته نیاز ندارد، فوقش یک روز، مگه میخواهی چیکار کنی؟… و در آخر: باشه اگه می تونی تو دو روز بزن و اگه نمیتونی اصلاً شروعش نکن. (چانه زنی!!!)).
خب گاهی هم به این کوتاهی ها نبود و این چرخه کمی طولانیتر می شد، پنج تا شش باری میشد که این زمانبندی میرفت و بر میگشت :). این چرخه زمانبندی توسط شخصی کنترل می شد که تو زمینه مهندسی نرم افزار هیچ تخصصی ندارد. خب حالا بنظرتون چرخه ی بالا چه پیامدی برای تیم و پروژه داره؟ اگه شما جای فرد ارائه دهنده بودید چه تصمیمی می گرفتید؟ تجربه چنین چرخه ای رو داشتید؟
چرخه ای که گفته شد پیامد های بیشماری دارد، اینجا مواردی که شخصاً توی تیم مشاهده و تجربه کردم رو براتون بیان می کنم:
هر کدام از پیامدهای بالا خود پیامد هایی را بهمراه داره که در حال حاضر مکان و زمان مناسب برای گفتنشان نیست.
منظور از Dead Line چیست؟ برای یک زمانبندی خوب و یک Dead Line جذاب چه نکاتی را باید رعایت کرد؟! یک Dead Line خوب چه فوایدی دارد؟
واژه Dead Line یا همان ضرب العجل یعنی آخرین مهلت تحویل پروژه (البته در اینجا این معنی را میدهد:)).
معنی لغوی این واژه یعنی خط مرگ، ریشه این واژه بر میگردد به زندان ها، خط مرگ را برای زندانیان میکشیدند و زندانیان نباید از این خط ها عبور می کردند. هر کسی از این خط عبور میکرد عواقبش پای خودش بود.
اگر Dead Line به خوبی بکار برده شود میتوان در تمامی مراحل زندگی از آن استفاده کرد. طبیعت انسان به دنبال آرامش است و ذهن تمام تلاش خود را میکند تا از شرایط سخت پرهیز کند. با این تفاسیر اگر زمانی تعیین شود و گفته شود که تا این زمان باید کاری انجام گیرد و اگر انجام نشود عواقبی در انتظار است، ذهن تلاش میکند تا در این بازه کار را به اتمام برساند. Dead Line های شما چیست؟
چیزی که کاملاً بدیهی است اگر یک زمانبندی بصورت کارشناسی شده باشد و Dead Line قرار داده شده کاملاً حساب شده از جانب متخصص آن کار باشد فوایدی چون موارد زیر در پی خواهد داشت:
- بهبود و افزایش تمرکز تیم روی پروژه
- بهبود و افزایش روحیه و انگیزه افراد تیم
- افزایش سرعت انجام تسک ها و کاهش زمان انجام پروژه
- کد های تمیز تر و باگ های کمتر
- نظم و هماهنگی یکپارچه بین افراد
- افزایش سطح علم اعضای تیم
پس بهقدری که اسمش ترسناک هست خودش نیست :).
در آخر در یک جمله ''در کاری که تخصصی نداریم، یا وارد نشویم یا اگر وارد میشویم افراد متخصص را با جهالتمان زیر سؤال نبریم.''
یک برنامه نویس هستم نه یک روانشناس و این نوشته فقط تجربه شخصی خودم بود. امیدوارم تأثیر مثبتی براتون داشته باشه. به سوال هایی هم که پرسیدم ازتون پاسخ بدید :)